مقام انسان کامل
در اندیشه شیعی، امامت از جایگاه بس والایی برخوردار است. امام به عنوان انسان کامل، در مقام خلافت اللهی قرار می گیرد.قرآن برای خلیفه خداوند در زمین به عنوان جانشینی که محل استقرارش زمین است، کار ویژه و نقش خاصی را بیان کرده است. از آن جایی که همه موجودات هستی به انسان (آدم علیه السلام) به عنوان موجود کامل و برتر که حامل همه اسمای الهی است، سجده کرده و او را به عنوان معلم (بقره آیه 34تا 30) برگزیده اند تا در نقش ربوبیت طولی، آنان را به کمال لایق ایشان برساند، خلیفه خداوند، می بایست همگان را تعلیم و آموزش و پرورش دهد تا هر موجودی به کمال دست یابد. این مسأله حتی نسبت به ابلیس نیز صادق است. ابلیس هرچند که از پذیرش استادی و ربوبیت و خلافت انسانی سرباز زد، ولی به طور تکوینی نمی تواند خارج از دایره قدرت خلیفه و انسان کامل قرار گیرد. او نیز در راستای رسیدن به هر کمالی که لایق اوست می بایست از ربوبیت طولی انسان کامل بهره گیرد. سرباز زدن ابلیس و تکبر و خودبزرگ بینی او (بقره آیه34) به بهانه این که خلقت او از ماده برتری به نام آتش است، (اعراف آیه 12و نیز سوره ص آیه76 سوره حجر آیه33) به این معنا نیست که ابلیس از انسان کامل برتر است و در کمالات بر او مقدم می باشد.
آن چه بر پایه آموزه های قرآنی و روایی معتبر، مسلم است اینکه همه موجودات جهان به انسان کاملی نیازمند هستند که به عنوان جانشین می بایست به صورت جعل تکوینی و تعلیم و پرورش ربوبی طولی، آنان را به کمال برساند. این، کار ویژه و نقش انسان کامل در هستی است. البته قرآن تأکید دارد که این نقش را انسان کامل در زمین به عنوان محل استقرار و پایگاه به انجام می رساند و زمین قرارگاه و پایگاهی است که این توان را به خلیفه می بخشد تا همگان از وی برخوردار گردند.(بقره آیه30)