سربازان حضرت بقیه الله(عج)

اخبار - پاسخ به شبهات - کتاب - مقاله - سخنرانی - فیلم - کلیپ - مستند - نرم افزار
همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

(بسم الله الرحمن الرحیم)

عبد الرزاق  از ابو هریره آورده است که رسول خدا فرمود : چه حالى خواهید داشت اگر عیسى بن مریم از آسمان بیاید و حکومتى تشکیل دهد و پیشواى شما شود ( یا فرمود : در حالى که امامتان از شماست ) ؟ عبد الرزاق  از ابو هریره نقل کرده است که رسول خدا فرمود : سوگند به خدایى که جانم به دست اوست ! نزدیک است که عیسى بن مریم به میانتان بیاید و حاکمى عادل و امامى دادگر باشد . صلیب ها را بشکند و خوک ها را بکشد و قانون جزیه بنهد و آن قدر مال ببخشد که احدى نیاز نداشته باشد که مالى بپذیرد .

جامع السیوطى  آمده که رسول خدا افزود : اگر (مسیح(علیه السلام)) بر قبرم بایستد و بگوید : اى محمد ، برایش حاضر مى شوم .


مسند الشامیین  آورده است : « در رزق حلال مى افزاید » . ابو اشعث از راوى (ابوهریره) پرسید : گمان نمى کنم بر شما چهار زن که حلال است ، بیفزاید ! ابو هریره بدو نگریسته و لبخند زد و گفت : درست گفتى .

ابو اشعث ، ابو هریره را به زحمت انداخت و از او خواست که اگر عیسى(علیه السلام) ازدواج با زن پنجم را که حلال است ، حلال مى کند ، بیان نماید ; اما ابوهریره چنین مطلبى را رد کرد و نگفت چه حرام هایى حلال مى شود .

بیان شافعى از ابو سعید آورده است که رسول الله فرمود : مهدى که عیسى بن مریم پشت سرش نماز مى خواند ، از ماست . حافظ ابو نعیم هم در کتاب مناقب المهدى(علیه السلام)که از کتب اصولى حدیث است ، این را آورده است .


بیان شافعى  از حذیفه نقل مى کند که رسول خدا فرمود : وقتى عیسى(علیه السلام)بیاید ، مهدى متوجه مى شود ، گویا از مویش آب مى چکد ، مهدى مى گوید : بیا و پیشنماز مردم باش . عیسى مى گوید : نماز جماعت به قصد شما برپا شده است ، از این رو عیسى(علیه السلام)پشت سر مهدى که از فرزندانم است ، نماز مى گزارد . در پایان نماز ، عیسى برمى خیزد و مهدى در جایگاه مى نشیند . عیسى با مهدى بیعت مى کند و چهل سال مى ماند . شافعى مى افزاید : ابو نعیم در مناقب المهدى روایت را به همین صورت آورده است .

نیز عقد الدرر مانند بیان شافعى با تفاوت اندک به نقل از طبرانى و ابو نعیم ; الحاوى  مانند روایت دوم عقد الدرر از دانى ; صواعق ابن حجر  مانند روایت دوم عقد الدرر از طبرانى و ابن حبان .

القول المختصر  مى گوید : در حالى که مهدى و مؤمنان همراهش در بیت المقدس اند . . . عیسى دستش را بر شانه امام مى گذارد و مى گوید : پیش بیا و نماز بگزار که به قصد تو برپا شده است ، پس مهدى که امام مسلمانان و عیسى(علیه السلام)است ، برایشان نماز مى خواند .

ارتقاء الغرف سخاوى  از حذیفه با سند مرفوع آورده است : مهدى متوجه آمدن عیسى بن مریم(علیه السلام) مى شود. . . مهدى مى گوید : پیش بیا و براى مردم نماز بگزار ; اما عیسى مى گوید : نماز به قصد تو برپا شده است ; پس پشت سر فرزندم مهدى ، نماز مى خواند .

ابن حماد  از عبد الله بن عمرو آورده است : عیسى بن مریم براى یارى مهدى ، از آسمان فرود مى آید و پشت سرش نماز مى خواند .

بدائع الزهور  از اویس ثقفى آورده است که پیامبر فرمود : عیسى بن مریم هنگام برپایى قیامت ، فرود مى آید و محل نزولش کنار مناره بیضا در شرق مسجد جامع دمشق است . میان قامت ، سیاه مو و سفیدگون است . ابتدا وارد مسجد مى شود و روى منبر مى نشیند و مردم به سخن او گوش مى دهند . مسلمانان و مسیحیان و یهودیان خدمتش مى رسند و آنچنان ازدحام مى شود که همدیگر را لگد مى کنند . مؤذن مسلمانان اذان مى گوید و نماز برپا مى شود که نماز صبح است . عیسى مأموم مى شود و در نماز به مهدى اقتدا مى کند .

ابن شیبه  از عثمان بن ابو العاص در حدیثى طولانى آورده است : عیسى بن مریم ، هنگام نماز صبح فرود مى آید . امیر مردم (مهدى) به او مى گوید: اى روح الله ! پیش بیا و برایمان نماز بگزار . مى گوید : شما امتى هستید که بعضى براى برخى دیگر رهبر و امامید ]و تو امام همگان هستى[ پیش بیا و برایمان نماز بخوان . مهدى پیش مى آید و براى مردم نماز مى خواند . وقتى مهدى برود ، عیسى با سلاح به سوى دجال مى رود . وقتى دجال او را مى بیند ، مانند سرب ذوب مى شود . عیسى شمشیرش را در سینه دجال فرو کرده و او را مى کشد ، بعد یارانش را شکست مى دهد .

ر.ک : احمد  و مانند ابن شیبه ، طبرانى کبیر  مانند روایت نخست احمد از ابو نضره ; حاکم  مانند روایت نخست احمد با تفاوت اندک که بنا بر شرط مسلم صحیح دانسته ; در المنثور  مانند روایت نخست احمد با تفاوت اندک ، و گفته : روایت را اینان آورده اند : ابن ابى شیبه ، احمد ، طبرانى ، حاکم به نقل از عثمان بن عاص که صحیح دانسته و . . .

عقد الدرر  مى نویسد : وقتى که امیر مؤمنان على بن ابى طالب(علیه السلام) از دجال سخن مى گفت فرمود : مهدى(علیه السلام) وارد بیت المقدس شده و پیش نماز مردم مى شود . وقتى در روز جمعه ، نماز برپا گردد ، عیسى بن مریم که دو لباس سرخ برّاق به تن دارد ، مى آید . سفیدگون است ، موهاى مجعد دارد و گویا از سرش روغن مى چکد . شبیه ترین فرد به پدرتان ابراهیم خلیل الرحمان(علیه السلام) است . مهدى مى فهمد و به عیسى(علیه السلام) مى نگرد و مى فرماید : اى فرزند مریم بتول ! پیشنماز مردم باش . مى گوید : نماز به قصد تو برپا شده است . پس مهدى(علیه السلام) پیش مى رود و براى مردم نماز مى گزارد و عیسى(علیه السلام) پشت سرش اقتدا مى کند و با مهدى بیعت مى نماید .

بعد عیسى به سوى دجال مى رود ، وقتى به او مى رسد ، ضربه اى مى زند که سفیانى مانند سرب آب مى شود . زمین هیچ یک از یاران دجال را نمى پذیرد و اگر پشت سنگ و درخت پنهان شده باشند ، به مؤمن مى گویند : یک کافر اینجاست ، او را بکُش ! عیسى(علیه السلام) با زنى از قبیله غسان ازدواج مى کند و فرزندى برایش مى آورد . به قصد حج حرکت مى کند اما خدا پیش از رسیدن به مکه ، روحش را مى گیرد .

سنن دانى مى نویسد : جابر بن عبدالله مى گوید که رسول خدا فرمود : گروهى از امتم در راه حق مى جنگند تا عیسى بن مریم از آسمان ، هنگام طلوع فجر در بیت المقدس فرود آید . خدمت مهدى مى رسد و مهدى به او مى گوید : اى پیامبر خدا ! پیش بیا و برایمان نماز بگزار ، عیسى پاسخ مى دهد : میان این امت ، برخى رهبر و پیشواى دیگرانند ، چون نزد خدا گرامى و عزیزند .

احمد  از ابو هریره آورده است که رسول خدا فرمود : عیسى بن مریم از آسمان مى آید و خوک ها را مى کشد و صلیب ها را از بین مى بَرَد و مردم براى نمازش جمع مى شوند . آن قدر مال مى بخشد که دیگر کسى نمى پذیرد . قانون خراج مى نهد . در منطقه « روحا » فرو آمده ، از آنجا حج یا عمره مى گزارد یا هر دو را به جا مى آورد .

در ادامه ابو هریره این آیه را خواند : « تمام اهل کتاب پیش از مرگ مسیح به او ایمان مى آورند و روز قیامت بر نیک و بد آنان گواه خواهد بود » ( نساء / 159 )

حاکم  روایت را صحیح دانسته و از ابو هریره نقل کرده که رسول الله فرمود : عیسى بن مریم حاکمى عادل و امامى دادگر است . از راه دور به قصد حج یا عمره ویا هر دو مى رود . بر سر قبرم آمده ، بر من درود مى فرستد و بدو پاسخ مى دهم .



نگارنده : این احادیثى که تصریح دارد عیسى(علیه السلام) پشت سر امام مهدى(علیه السلام)نماز مى خواند وبه او اقتدا مى کند را قبل از بیدار شدن شارحان و از بین بردن آنها ، حفظ کنید!

در تفسیر طبرى به نقل از « ابن زید » در تفسیر « إن من أهل الکتاب . . . » ( نساء / 159 ) آمده است : ابن عباس ، ابن زید ، ابو مالک و حسن بصرى مى گویند : وقتى عیسى بن مریم فرود بیاید و دجال را بکشد ، همه یهودیان روى زمین به او ایمان مى آورند اما ایمانشان دیگر سودى به حالشان ندارد !
بیهقى از مجاهد آورده است : شأن نزول « حتى تضع الحرب أوزارها » تا نزول عیسى بن مریم است ]که جنگ ها به پایان مى رسد[ .

ر.ک : الجامع لأحکام القرآن  از مجاهد و ابن جبیر که مى گوید : مقصود خروج عیسى(علیه السلام)است ، همچنین در المنثور  مانند روایت احمد را آورده و مى گوید : اینها روایت را آورده اند : عبد بن حمید ، ابن ابى حاتم ، ابن مردویه به نقل از ابو هریره ; احمد از ابو هریره که پیغمبر فرمود : هر کسى از شما زنده بماند ، نزدیک است عیسى بن مریم را ببیند که امامى هدایتگر است و حاکمى عادل . صلیب ها را مى شکند و خوک ها را مى کشد و جزیه مى نهد و جنگ ها به پایان مى رسد .

مانند روایت در مسند الجامع است . قرار دادن جزیه یعنى اینکه اهل کتاب یا باید اسلام بیاورند یا آماده جنگ باشند .

موطأ مالک  از ابن عمر آورده است که رسول خدا فرمود : شبى در خواب کنار کعبه مردى سبزه را دیدم که زیباترین آدم سبزه اى بود که مى شد دید . زیباترین گیسو را داشت که تا شانه اش ریخته بود ، آن را بافته بود و گویا از آن آب مى چکید . بر دو مرد یا بر شانه دو مرد تکیه داده بود و طواف مى کرد ، پرسیدم : این مرد کیست ؟ گفتند : مسیح بن مریم است . بعد مردى با موى فر و مجعّد دیدم که چشم راستش کور و همچون انگورى برآمده بر آب بود . پرسیدم : کیست ؟ گفتند : دجال است .

طیالسى  از سعید بن مسیب آورده است که رسول خدا فرمود : عیسى بین دو مرد بود و گویا از موى سرش آب مى چکید . مردى سرخ گون ، با موى مجعد نیز دیدم که چشم راستش کور و گویا انگورى برآمده بر آب بود . گفتند : دجال است . شبیه ترین فرد به « ابن قطن خزاعى » از قبیله بنى مصطلق بود .

ابن حماد  برخى قسمت ها را از ابن عمر آورده ، در و  دیگران به نقل از ابن عمر روایت را آورده اند ; نیز احمد  از ابن عباس آورده است که پیغمبر فرمود : شبى که به معراج رفتم ، موسى بن عمران را دیدم . مردى بلند قد با موى مجعّد مانند مردان قبیله « شئوءه » بود . عیسى بن مریم را دیدم که میانه قد ، با پوستى سرخ و سفید و مویى فروهشته بود .

صحیح بخارى  از ابن عمر آورده است که پیغمبر فرمود : خدا کور نیست اما چشم راست دجال کور و مانند انگور بر آمده بر آب است . شبى کنار کعبه در خواب مردى سبزه را دیدم که زیباترین اشخاص بود . گیسویش بین شانه هایش آویزان بود و مویش را بافته بود . از سرش گویا آب مى چکید . دستش را بر شانه دو مرد نهاده ، طواف بیت مى کرد . پرسیدم : کیست ؟ گفتند : مسیح بن مریم است . بعد پشت سرش مردى با موى مجعّد و فِرْ دیدم ]که دجال بود[ .

مانند روایت آخر احمد به نقل از جابر و نیز سه روایت از ابن عمر آمده است; در المنثور  مانند روایت نخست مسلم با تفاوت اندک که گفته است : روایت را اینها آورده اند : عبد بن حمید ، بخارى ، مسلم ، ابن جریر ، ابن منذر ، ابن ابى حاتم ، ابن مردویه ، بیهقى در الدلائل از طریق « قتاده » از ابو العالیه از ابن عباس و . . .

طیالسى  از ابو هریره نقل مى کند که رسول خدا فرمود : پیامبران ، برادر پدرى همدیگر هستند اما مادران شان جدایند . دین شان یکى است . من نزدیک ترین فرد به عیسى بن مریم هستم ، چون بین من و او پیامبرى نیست . اگر او را دیدید ، بدانید که مردى میانه قد و با پوستى سرخ و سفید است که دو لباس زرد کم رنگ به تن دارد . گویا از سرش آب مى چکد ، در حالى که خیس نشده است . صلیب را مى شکند و خوک را مى کشد و مال بسیار مى بخشد . خدا در زمانش بجز اسلام تمام ادیان را از بین مى برد . خدا در زمان او دجال گمراه و کور و دروغگو را هلاک مى کند . روى زمین امنیت برقرار مى شود ، بطورى که شیر با شتر ، پلنگ با گاو و گرگ با گوسفند همراه است . کودکان با مار ، بازى مى کنند و آنها نیش نمى زنند . مسیح چهل سال روى زمین مى ماند ، بعد مى میرد . مسلمانان بر او نماز مى گذارند و دفنش مى کنند .

ابن ابى شیبه  مانند روایت نخست طیالسى را آورده است که : تا زمانى که خدا بخواهد روى زمین مى ماند ، بعد مى میرد و مسلمانان بر او نماز مى خوانند .

طیالسى  از ابو هریره آورده است که رسول خدا فرمود : جز عیسى بن مریم(علیه السلام)کسى نمى تواند دجال را بکشد .

ابن حماد از کعب نقل مى کند : عیسى بن مریم(علیه السلام) کنار مناره اى که جنب در شرقى دمشق است ، فرود مى آید . جوانى سرخ گون است که دو فرشته همراه اوست و دست بر شانه هر دو نهاده است .

بو و نَفَسش به هر کافرى برسد مى میرد و نفسش تا جایى که مى بیند ، مى رسد . وقتى نَفَس او به دجال مى خورد ، مانند شمع آب مى شود و مى میرد . ابن مریم به طرف مسلمانان بیت المقدس مى رود و خبر مرگ دجال را مى دهد و یک بار پشت سر امیر مسلمانان نماز مى خواند ، آن گاه ابن مریم برایشان نماز مى گزارد . آن جا نبرد و حماسه اى است . مسیحیان باقى مانده مسلمان شده و عیسى مى ماند و آنان را به درجات شان در بهشت بشارت مى دهد .

این روایت ، از افسانه هایى است که کعب داخل احادیث مربوط به آخر الزمان کرده است .

ابن حماد از عبدالله نقل مى کند که پیامبر فرمود : وقتى دجال به گردنه افیق برسد ، سایه اش بر سر مسلمانان مى افتد ، در حالى که براى نبرد با او تیر در کمان مى گذارند ، ندایى مى گوید : اى مردم ! برایتان کمک رسیده است . آنان از گرسنگى دچار ضعف اند . سه بار آن ندا شنیده مى شود ; زمین تابان مى گردد و عیسى بن مریم فرود مى آید ، سوگند به پروردگار کعبه مى گوید : اى مسلمانان ! پروردگارتان را سپاس و ستایش و تهلیل و تکبیر بگویید . این کار را مى کنند ، ولى براى فرار بر یکدیگر پیشى مى گیرند و احساس مى کنند زمین براى آنان تنگ است .

وقتى چند ساعت بعد به باب « لد » برسند ، عیسى بن مریم را مى بینند که آن جا فرود آمده است . وقتى دجال نگاهش به عیسى بیافتد ، حضرت مى گوید : نماز بخوان . دجال مى گوید : اى پیغمبر خدا ! نماز خوانده شده است . عیسى مى گوید : اى دشمن خدا ! پیش بیا و نماز بخوان . وقتى پیش مى آید که نماز بخواند ، عیسى مى گوید : اى دشمن خدا ! مى پندارى پروردگار جهانیان هستى و نماز نمى خوانى ؟! پس او را با تازیانه اش مى زند و دجال را مى کشد. باقیمانده یاران دجال اگر زیر یا پشت چیزى پنهان شده باشد ، آن چیز به صدا درمى آید و مى گوید : اى مؤمن ! اینجا دجالى هست ، او را بکُش !

ردّ پاى کعب الأحبار در افتادگى و جعل این روایت پیداست !

 

منبع: موعود

۹۲/۱۰/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">