شرح دومین وظیفه از وظایف منتظران : رعایت ادب نسبت به یاد او
بسم الله الرحمن الرحیم
وظیفه دوم : رعایت ادب نسبت به یاد او
تو معنای جمال و کمال الهی هستی، همه غمهای جهان با یک لبخند دلنشین تو تبدیل به شادی میگردد
آن روز است که جهانیان با لبخند تو، لبخند خواهند زد..
کجایی؟
خدایا! آیا در زیر این آسمان کبود و در این کره خاکی کسی مظلومتر از امام زمان علیه السلام پیدا میشود؟
کسی که به خاطر او جهان هستی را آفریدی اینک با ترس و انتظار قدم در میان هستی میگذارد.
کسی که همه اجدادش را در این کره خاکی به شهادت رساندند و دلش را با غم و اندوه پرنمودند.
آری! او مظلومترین فرد عالم است، و برای مظلومی و رهایی او باید دعا کرد.
اگر عزیزی از ما مظلوم شده و گرفتار شود چه میکنیم؟ ما برای رهایی او چگونه دعا مینماییم؟
مگر نه این است که با حالت اضطرار دعا میکنیم؟
مگر نه این است که برای رهایی او به این و آن سفارش دعا میکنیم؟
مگر نه این است که به همه اسباب و وسایل متوسّل میشویم و تا او را رها نکنیم دست از دعا برنمیداریم؟
آیا چه کسی از امام زمان علیه السلام برای ما عزیزتر است؟
آیا او عزیزترین فرد و محبوبترین شخص در نزد ما نیست؟
پس چرا برای آن حضرت چنین دعا نمیکنیم؟
چرا تعلّل میورزیم و این دست و آن دست مینماییم؟
بیاییم برای مظلومترین فرد جهان دعا کنیم.
بیاییم با دعا برای او که دستان او را دوران غیبت - همچون اوّل مظلوم عالم جدّ بزرگوارش علی علیه السلام که دستانش را بستند - بسته؛ باز نماییم و او را برای رهایی بشریّت از هر نوع ظلم و ستم و رسیدن به هر نوع کمال و سعادت، یاری نماییم!
اگر بدانیم تا حال چه قدر از آن حضرت در غفلت بودیم، دیگر در دعای برای آن حضرت تعلل نمیورزیم.
آری! او خود مظلومیّت خود را اعلان مینماید و به دوستانش میفهماند تا دعایش نمایند
آیا جز این است که آن حضرت به عاشقان خود درس میآموزند که به یاد او باشند، به فکر مظلومیّت آن حضرت بوده و برایش دعا کنند؟
با ادب صدایت میکنم یا حجة الله علی خلقه
حضرت حجةاللَّه الاعظمارواحنافداه در نگاه اعتقادی ما، حاضر و غایب ندارد. ما باید در زمان غیبت، خود را به منزله کسی که جمال مبارک او را مشاهده میکند بدانیم و آنگونه صدایش کنیم و با او سخن بگوییم.
در پیشگاه او گاهی سایه عظمتش را بالای سرمان احساس میکنیم و با تقدیم بالاترین احترامات کلماتی سرشار از ادب را نثارش میکنیم:
یا مَوْلایَ، یا صاحِبَ الزَّمانِ...
یا وَصِیَّ الْحَسَنِ، وَ الْخَلَفَ الْحُجَّةَ...
أَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِیُّ، یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ...
یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا...
آنگاه که در دریای متلاطم فتنهها و خطرات، بعنوان یگانه ملجأ و پناهمان دست به دامان او شدهایم و به درگاه او التماس میکنیم، به ما آموختهاند که بگوییم:
یا أَبا صالِحَ الْمَهْدِیِّ... أَدْرِکْنی
یا وَجیهاً عِنْدَاللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَاللَّهِ...
جلوهای از عظمت حضرت مهدیعلیهالسلام پدران بزرگوار و صاحب شرافت اویند. ما افتخار میکنیم که گاهی مولای خود را با انتساب به اجدادش خطاب کنیم و اعلام کنیم: ای مولایی که تو را از دل و جان صدا میزنیم، به راستی آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری. پدران تو که گلهای عالم وجودند، همه حجّتهای پروردگارند. این فخر ابدی ماست که تو را با چنین کلمات بلندی خطاب کنیم:
یَابْنَ السّادَةِ المُقَرَّبینَ، یَابْنَ النُّجَباءِ اْلاَکْرَمینَ، یَابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدیّینَ...
ای فرزند سادات مقرب خداوند، ای فرزند نجیبان صاحب کرامت، ای فرزند هدایتگران هدایت یافته، ای فرزند انتخاب شدگان تهذیب شده، ای فرزند آقایان نجیبتر، ای فرزند پاکتران مطهّر، ای فرزند سیّدان منتجب، ای فرزند سروران گرامی، ای فرزند ماههای تابان، ای فرزند چراغهای فروزان، ای فرزند ستارگان ثاقب، ای فرزند اختران درخشان، ای فرزند راههای روشن، ای فرزند علمهای آشکار، ای فرزند علوم کامل، ای فرزند سنّتهای مشهور، ای فرزند معارف باقیمانده، ای فرزند معجزات موجود، ای فرزند دلایل مشهود، ای فرزند صراط مستقیم، این فرزند نبأ عظیم، ای فرزند کسی که در قرآن علیّ حکیم است. ای فرزند آیات بیّنات، ای فرزند دلیلهای ظاهر، ای فرزند برهانهای واضح خیره کننده، ای فرزند حجّتهای بالغه، ای فرزند نعمتهای شایان، ای فرزند طه و آیات محکم، ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسی که در شب معراج به بارگاه قرب الهی نزدیک شد تا در نزدیکی و قرب به خدای علیّ اعلی به اندازه دو سر کمان یا نزدیکتر رسید...
جانم به قربانت
تنها پناه ما اوست و در تاریکی غیبت چشم امید ما جای دیگری را نمیبیند. وقتی با این احساس در پیشگاه او میایستیم، بیاختیار خود را به پای او میاندازیم و جان و دار و ندارمان را تقدیم میداریم و قربانش میرویم و چنان ملتمسانه دامان او را میگیریم و زار میزنیم که اگر بپذیرد همانجا فدایش میشویم. حکایت این شیفتگی چنین است:
بِأَبی أَنْتَ وَ أُمّی، وَ نَفْسی لَکَ الْوِقاءُ وَ الْحِمی... بِنَفْسی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْیَخْلُ مِنّا...
پدر و مادرم به قربان تو، و جانم سپر بلای تو...
جانم به قربان تو غایبی که بیرون از ما نیستی! جانم به قربان تو دور از وطنی که کنار از ما نیستی! جانم به قربان تو ای آنکه آرزوی مردان و زنان مؤمنی هستی که با اشتیاق آرزوی تو را مینمایند و یادت میکنند و ناله میزنند. جانم به قربان تو صاحب عزّتی که همطرازی نداری. جانم به قربان تو بنیاد مجدی که همگون نداری. جانم به قربان تو نعمت دیرینهای که مشابهی نداری. جانم به قربان تو قرین شرافتی که برابری نداری...
سخت است تو را نبینم
اکنون که دستمان از تنها امید کوتاه است و از هر سو گرفتار آمدهایم، به التماس میافتیم و درد دل بر زبان جاری میکنیم و به خود اجازه میدهیم که به او بگوییم: خیلی دوستت داریم اگر چه تو را نمیبینیم و در حضور تو نیستیم. اینگونه بودن بر ما مشکل است، اگرچه چارهای از آن نیست.
عَزیزٌ عَلَیَّ أنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لاتُری... عَزیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجابَ دُونَکَ وَ أُناغی...
بر من سخت است که همه مردم را ببینم و تو دیده نشوی، و حتی کوچکترین نَفَسی و صدایی از تو نشنوم! بر من سخت است که بلایا بدون من تو را احاطه کند و ناله و شکایتی از من به تو نرسد! بر من سخت است که جز تو همه کس پاسخ مرا بلند یا آهسته بدهد! بر من سخت است که بر تو گریه کنم در حالی که مردم تو را خوار کنند! بر من سخت است که بر تو بگذرد آنچه بر مردم نمیگذرد...!
گنهکار آمدهام
آخرین نگاه ما به روی مولای مهربانمان، آکنده از شرم و حیای برخاسته از قصور و تقصیر در انجام وظیفه در پیشگاه او است. از گناهان، از نبایدهایی که به وقوع پیوسته و از بایدهایی که بر جای مانده، زبان معذرت چنین میگشاییم که:
مَوْلایَ، وَقَفْتُ فی زیارَتِکَ مَوْقِفَ الْخاطِئینَ النّادِمینَ...
در زیارت تو خطاکار و پشیمان آمدهام و از عقاب پروردگار عالم میترسم. تکیهگاهم شفاعت توست و امیدم از محبت و شفاعت تو محو گناهانم و پوشش عیوبم و بخشش لغزشهایم است.
مولای من، برای دوست خود برآورنده آرزویش باش، و از خدا بخشش لغزشهایش را بخواه، که به ریسمان تو خود را متعلّق نموده و به ولایت تو متمسک شده و از دشمن تو بیزاری میجوید.
یا مَوْلایَ، یا صاحِبَ الزَّمانِ... الْغَوْثَ، الْغَوْثَ، الْغَوْثَ... أَدْرِکْنی، أَدْرِکْنی، أَدْرِکْنی... الأَمانَ، الأَمانَ، الأَمانَ... الْعَجَلَ، الْعَجَلَ، الْعَجَلَ... السّاعَةَ، السّاعَةَ، السّاعَةَ...!
مولای من، پناهم ده، مرا دریاب، امانم ده، هرچه زودتر، همین ساعت!
دیگر از اموری که مقتضای ادب و احترام به ساحت امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ است، آنکه هنگام یاد نام مقدس «قائم» از جای برخاسته و دست بر سر نهاده و تواضع و احترام به جای آورده شود.
از حضرت صادق (ع) درباره علت ایستادن هنگام یاد شدن نام «قائم» سؤال شد، امام (ع) فرمودند:
... از رسوم ادب این که غلام هنگام نظر انداختن مولای بزرگوار خود، بایستد و خضوع کند و از خداوند فرج و ظهور او را تمنّا دارد.
نکته جالب در حدیث اینکه چون قائم آل محمد (عج) شخصیتی فرا زمانی دارد، این سنت و شیوه دوستان اهل بیت (علیهم السلام) حتی در زمان امام صادق (ع) بوده است; که راوی از علت این رسم و ادب جویا می شود.
مومن ، آن حضرت (ع) را یاد نکند مگر با القاب شریف و مبارکش مانند: حجّت ، قائم ، صاحب الامر ، مهدی ، صاحب الزمان ، و غیر اینها ، و ترک و به زبان نیاوردن نام شریف و اصلی آن حضرت که نام رسول خدا (ص) است .
زمان هایی که نسبت به یاد حضرت مهدی (ع) در آن ها تاکید بیشتری شده است : شب و روز نیمه شعبان ، شب های قدر ، شب و روز عاشورا ، شب و روز جمعه ، عصر های روز دوشنبه و پنج شنبه ، هنگام خواب ، ثلث آخر شب که آن حضرت (ع) مشغول تهجّد است ، هنگام طلوع فجر ، پس از نماز صبح ، اول ظهر ، پس از نماز ظهر ، پس از نماز عصر ، هنگام غروب آفتاب ، روز عرفه ، روزهای عید ، میلاد معصومین (ع) و ایامن شهادت آنان می باشد .
و اما مکان های ویژه یاد آن حضرت (ع) عبارتند از : مسجد الحرام ، مسجد سهله ، مسجد کوفه، مسجد جمکران، سرداب مقدس ، مسجد زید ، مسجد صعصعه ، صحرای عرفات ، مشاهد مشرفه معصومین (ع) بویژه کربلا . یاد و ذکر امام (ع) با زیارت او ، تقدیم سلام و درود بر او دعا در حق ایشان ، اهدای اعمال صالحه مثل صدقه دادن و نماز خواندن و هم چنین انجام نیابت از طرف ایشان در اعمال و عبادات به ویژه حج، تحقق می یابد، ان شاالله .
منبع: سبک انتظار