شرح کامل پنجمین وظیفه از وظایف منتظران=انتظار فرج و ظهور آن حضرت (ع)
به نام خدا
فضیلت انتظار و ثواب منتظر و انتظار پیغمبران و امامان نسبت به این امر
در این باره همین بس، که حضرت سید الساجدین علیه السلام در دعای عرفه بر منتظران درود فرستاده و برای آنان دعا کرده، بعد از دعا کردن برای مولایشان [امام زمان] - صلوات اللَّه علیه - و اضافه بر آن روایات بسیاری بر این مقصود دلالت دارد، از جمله؛
1 - در «کمال الدین» از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: هر کس از شما بر این امر در حال انتظار آن بمیرد، همچون کسی است که در خیمه قائم علیه السلام بوده باشد. [1] .
2 - از حضرت ابوالحسن الرضاعلیه السلام آمده که فرمود: چقدر خوب است صبر و انتظار فرج! آیا نشینیدهای فرموده خدای - عزّوجلّ - را که: «وَارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ»؛ [2] و چشم به راه باشید که من با شما چشم به راهم. «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ»؛ [3] پس انتظار بکشید که من با شما از منتظرانم. بنابراین بر شما باد صبر، به درستی که گشایش پس از ناامیدی میآید، البته آنان که پیش از شما بودند صبورتر از شما بودند. [4] .
3 - در «بصائر الدرجات» به سند خود از حضرت امام ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام آورده کهفرمود: امیر مؤمنان علیه السلام به سوی صفین میرفت، تا اینکه از رود فرات عبور کرد و به نزدیکی کوه سرزمین صفین رسید که هنگام نماز مغرب شد، مدتی در اندیشه فرو رفت، سپس وضو گرفت و اذان گفت و چون از اذان گفتن فراغت یافت، کوه شکافته شد و سر و صورتی سپید نمودار گردید و گفت: سلام بر تو ای امیر المؤمنین و رحمت و برکات خداوند بر تو باد. خوش آمدی ای جانشین پیغمبران و پیشوای روسفیدان و عزیرترین چیزی [که به مردم] رسیده! و ای نایل آمده به ثواب صدّیقین! و ای سید اوصیا! امیر المؤمنین علیه السلام به او فرمود: بر تو نیز سلام باد، ای برادرم شمعون! جانشین عیسی بن مریم روح القدس، حال تو چگونه است؟ گفت: خیر است، خدای بر تو رحمت آرد. من منتظر حضرت روح اللَّه هستم که از آسمان فرود آید، پس هیچ کس را نمیشناسم که در راه خدا بیشتر از تو دچار بلا گشته و فردا [ی قیامت] ثوابش فزونتر و مقامش برتر از تو باشد.... [5] .
میگویم: جهت شاهد آوردن این حدیث، آن است که دلالت دارد بر منتظر بودن جناب شمعون نسبت به این ظهور مبارک و بامیمنت. و البته شباهت یافتن به اولیای خدا و پیروی کردن از ایشان چیزی است که نزد خداوند - عزّوجلّ - پسندیده است، اضافه بر سایر آنچه در فضیلت انتظار رسیده است.
4 - در کتاب «کمال الدین» از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق، از پدرانش علیهم السلام آمده که فرمود: منتظر امر (حکومت) ما بسان آن است که در راه خدا به خون غلتیده باشد. [6] .
5 - نیز از امام صادقعلیه السلام آمده که فرمود: خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او باشند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیای خدا هستند نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین شوند. [7] .
6 - از حضرت سیّد العابدینعلیه السلام است که فرمود: انتظار فرج از عظیمترین فرج است. [8] .
7 - از ابوخالد کابلی آمده که گفت: بر سرورم حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام وارد شدم و به او عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! مرا خبر ده از کسانی که خدای - عزّوجلّ - طاعت و دوستی آنان را فرض دانسته و پیروی از ایشان را پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله بر بندگانش واجب کرده است. به من فرمود: ای کابلی! به درستی که اولی الامری که خدای - عزّوجلّ - آنان را امامانی برای مردم قرار داده و طاعتشان را بر آنها واجب نموده؛ امیر المؤمنین علی بن ابیطالب، سپس حسن، سپس حسین دو فرزند علی بن ابیطالب بودهاند آنگاه امر (امامت) به ما رسیده است، آنگاه ساکت شد. من گفتم: ای سرور من! برای ما روایت شده که امیر المؤمنینعلیه السلام فرموده: البته زمین را حجّتی برای خدای - عزّوجلّ - بر بندگانش خالی نمیماند، پس حجّت و امام بعد از تو کیست؟ آن حضرتعلیه السلام فرمود: پسرم محمّد است و اسم او در تورات باقر میباشد، علم او میشکافد شکافتنی، او حجّت و امام بعد از من است و پس از محمد، پسرش جعفر میباشد که نامش نزد اهل آسمان صادق است. عرضه داشتم: ای سرور من! چگونه اسم او صادق شده و حال آنکه همه شما صادق (راستین) هستید؟ فرمود: پدرم از پدرش، مرا حدیث گفت که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرگاه فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب متولد شد، او را صادق بنامید که پنجمین از فرزندانش، کسی که اسمش جعفر خواهد بود، که با دروغ بستن بر خدای - عزّوجلّ - جرأت کند و مدّعی امامت گردد، پس او نزد خداوند، جعفر کذّاب و افترا زننده بر خدای - عزّوجلّ - است، و ادّعا کننده منصبی که شایستگی آن را ندارد، مخالفت کننده با پدر و حسادت ورزنده بر برادرش خواهد بود، آن کسی است که میخواهد هنگام غیبت ولیّ خدای - عزّوجلّ - پرده (غیبت) خداوندی را کنار زند. سپس حضرت علی بن الحسین علیهما السلام به شدّت گریست، آنگاه فرمود: گویا جعفر کذّاب را میبینم که ستمگر زمان خویش را بر بازرسی امر ولیّ خداوند و آنکه در حفظ الهی غایب است، برانگیخته و حرمت پدرش را هتک نموده باشد، به خاطر جهل و ندانستن ولادت او و از روی حرص بر کشتن او، اگر بر وی دست یابد، به جهت طمع کردن در میراثش تا آن را بدون اینکه حقّی در آن داشته باشد، بگیرد. ابوخالد گوید: عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! آیا آن کار شدنی است؟! فرمود: آری. به پروردگارم سوگند! به درستی که اینمطلب نزد ما نوشته شده است، در طوماری که محنتهایی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ما وارد میشود، در آن ضبط گردیده است. ابوخالد گوید: عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! سپس چه خواهد شد؟ آن حضرت علیه السلام فرمود: سپس غایب ماندن ولیّ خدای - عزّوجلّ - دوازدهمین جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله و امامان پس از او طولانی خواهد گشت. ای ابوخالد! به درستی که اهل زمان غیبت او، که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند، از مردم همه زمانها بهترند، زیرا که خدای - تبارک وتعالی - آن چنان عقلها و فهمها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان، همچون دیدن باشد و آنان را در آن زمان به منزله کسانی قرار داده است، که در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله با شمشیر جهاد کردهاند، آنان به حق مخلصانند و راستی که شیعیان ما هستند و دعوت کنندگان به دین خدای - عزّوجلّ - در پنهان و آشکار میباشند. [9] .
8 - در کتاب غیبت شیخ طوسی، به نقل از کتاب غیبت فضل بن شاذان، به سند خود از مفضّل بن عمر آورده که گفت: حضرت قائم علیه السلام را یاد کردیم و کسانی که از همکیشانمان در حال انتظار او مردند، پس حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق علیه السلام به ما فرمود: هرگاه قیام کند، نزد مؤمن داخل قبر خواهند آمد و به او گفته میشود: ای فلان! همانا که صاحب تو ظهور کرد، پس اگر میخواهی به او ملحق شوی ملحق شو و اگر بخواهی در گرامیداشت پروردگارت بمانی بمان». [10] .
9 - در «کمال الدین» به سند خود، از جعفر بن ابی دلف آورده که گفت: شنیدم حضرت ابوجعفر محمد بن علی الرضاعلیهما السلام میفرمود: همانا امام بعد از من پسرم علی است، امر او امر من و گفتهاش گفته من و اطاعتش اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است، امر او امر پدرش و گفته او گفته پدرش و اطاعت او اطاعت از پدرش میباشد. سپس ساکت شد، عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! امام بعد از حسن کیست؟ پس آن حضرت به شدّت گریست، آنگاه فرمود: البته بعد از حسن، پسرش آنکه قائم به حق و مورد انتظار است، میباشد. گفتم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! چرا قائم نامیده شده؟
فرمود: زیرا که او پس از آنکه یادش مرده باشد و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند، قیام کند [و بپاخیزد] . گفتم: چرا منتَظَر نامیده شده؟ فرمود: چون که او را غیبتی است که روزهای بسیار و مدّتی طولانی دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل تردید انکارش کنند و جاحدان یاد او را به استهزا گیرند و وقتگذاران در آن دروغگو شوند و عجلهکنندگان در آن هلاکت گردند و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند. [11] .
10 - از علی بن مهزیار آمده که گفت: به حضرت ابوالحسن صاحب العسکر، امام هادی علیه السلام نامهای نوشتم و درباره فرج از آن جناب پرسیدم، به من نوشت: هرگاه صاحب شما از منزلگاه ستمگران غایب گشت، در انتظار فرج باشید.
11 - در اصول کافی [12] از ابوبصیر آمده که گفت: به حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: فدایت شوم فرج کی خواهد بود؟ فرمود: ای ابوبصیر! تو هم از کسانی هستی که دنیا میخواهند. هر کس این امر را بشناسد، برای او به جهت انتظار کشیدنش فرج شده است.
میگویم: ظاهراً چون مقصود از فرج، یاری کردن امامعلیه السلام و جهاد در رکاب او است، امام صادقعلیه السلام بیان فرمود که این مقصود برای شیعیان حاصل است، چون منتظر فرج هستند و توجّه داد که لازم و شایسته است که غرض آنها از انتظار این مقصود بزرگ باشد نه رسیدن به شهوتهای نفسانی و لذّتهای جسمانی - چنانکه شیوه بیشتر افراد چنین است - و مؤیّد این مطلب در مبحث چهارم خواهد آمد.
12 - در بحار از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام آمده که فرمود: منتظر فرج باشید و از رحمت خداوند ناامید نشوید، به درستی که خوشایندترین اعمال نزد خداوند - عزّوجلّ - انتظار فرج است. [13] .
13 - از آن حضرت علیه السلام است که فرمود: عمل کننده به امر ما، فردا [ی قیامت] در حضیرة القدس [درجه عالیه بهشت] با ما خواهد بود و منتظر امر [حکومت] ما،همچون غوطه ور شده به خونش در راه خدا میباشد.14
14 - از فیض بن المختار، از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق علیه السلام روایت آمده که فرمود: هر کس از شما بمیرد در حالی که منتظر این امر باشد، همانند کسی است که با حضرت قائمعلیه السلام در خیمهاش بوده باشد. سپس چند لحظهای درنگ کرد، آنگاه فرمود: نه. بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمود: نه. سوگند به خدا! همچون کسی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه وآله شهید شده باشد. [15] .
15 - از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق، از پدرانش، از امیرالمؤمنین - علیهم السلام - روایت است که فرمود: برترین عبادت مؤمن، انتظار فرج از خداوند داشتن است.
16 - در کافی به سند صحیحی، از عبداللَّه بن المغیره آمده که گفت: محمد بن عبد اللَّه به حضرت امام رضاعلیه السلام عرضه میداشت و من میشنیدم که میگفت: پدرم مرا حدیث آورد از خاندانش، از پدرانش، که به یکی از امامان گفته بود: در منطقه ما جای رباط [16] هست که آن را قزوین مینامند و دشمنی هست که آن را دیلم میگویند، آیا جهاد یا رباطی بر ما هست؟ آن حضرت علیه السلام در جواب او فرمود: بر شما باد! که این خانه (بیت اللَّه الحرام) را حج کنید. سؤال کننده بار دیگر سؤالش را تکرار کرد. باز حضرتعلیه السلام فرمود: بر شما باد! این بیت که آن را حج کنید. آیا یک فرد از شما راضی نیست که در خانه خود باشد و بر خانوادهاش از دسترنج خود خرج ننماید و انتظار امر ما را بکشد، پس اگر آن زمان را درک کند، همچون کسی است که با رسول خدا صلی الله علیه وآله در جنگ بدر شرکت کرده باشد و اگر در حالی که منتظر امر ما است بمیرد، همچون کسی خواهد بود که با قائم - صلوات اللَّه علیه - در خیمهاش باشد این چنین - و دو انگشت سبّابهاش را کنار هم نشان داد - و نمیگویم این چنین - و انگشت وسط و سبّابه را نشان داد - زیرا که این بزرگتر از آن است. در اینجا حضرت ابوالحسن امام رضاعلیه السلام فرمود: راست گفته است. [17] .
میگویم: این روایت با آنچه در اخبار آمده که مرابطه (=مرزبانی) حتی در زمان غیبت هم مستحبّ است، منافاتی ندارد؛ زیرا که ظاهراً منظور سؤال کننده، نایل شدن به ثواب مرابطه و جهاد بوده، پس امام علیه السلام او را به حج و انتظار دلالت فرمود، که ثواب جهاد و رباط و حج همگی برایش حاصل گردد، امّا با انجام مرابطه، ثواب حج را نخواهد یافت. و مؤیّد آنچه یاد کردیم اینکه امام علیه السلام به او فرمود: بر شما باد! این بیت که آن را حج کنید و نفرمود: مرابطه نکنید، یا جایز نیست، یا حلال نیست و مانند اینها و خدا دانا است. [18] .
17 - در تفسیر نعمانی از امیر المؤمنین علیه السلام آمده که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: ای ابوالحسن! بر خداوند شایسته است که اهل ضلال (گمشدگان) را به بهشت داخل کند و منظورش از این، مؤمنانی هستند که در زمان فتنه بر پیروی از امامی که جایگاهش مخفی است و از چشم مردم غایب است، بپاخیزند، پس آنان به امامت او اقرار میکنند و به دامان او چنگ میزنند و منتظر خروج او میمانند، آنان یقین دارند که هیچ تردیدی به خود راه ندهند، صبر کنندگان و تسلیم شدگان و فقط از شناختن جان امامشان و از شناختن شخص او گم شدهاند. بر این دلالت میکند آنکه خدای تعالی هرگاه چشمه خورشید را که نشانه برای اوقات نماز قرار داده از بندگانش بپوشاند، بر آنان فرصت را توسعه داده که نماز را تأخیر بیندازند، تا با آشکار شدن خورشید، وقت برای آنان معلوم گردد و یقین کنند که زوال انجام شده است. و همینطور است کسی که منتظر خروج امام علیه السلام است، که به امامتش دست یازیده، تمام فرایض خداوند که بر او واجب است با حدودشان از او قبول میشود، از معنی فریضه بودن خارج نمیباشند، پس او صبر کننده شکیباگر است، غیبت امامش به [دین] او ضرری نمیرساند. [19] .
18 - و در کتاب «کمال الدین» از محمد بن النعمان، از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق علیه السلام روایت آمده که: نزدیکترین حالت بندگان به خدای - عزّوجلّ - و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که حجّت خداوند را نیابند و برایشان آشکار نشود و از آنان پوشیده بماند که جای او را ندانند و در عین حال میدانند که دلایل و نشانه های الهی از بین نرفته است، در آن هنگام باید که هر صبح و شام منتظر فرج باشند. و همانا شدیدترین موقع غضب خداوند بر دشمنانش زمانی است که حجّتش را از آنان پوشانیده باشد، که برایشان ظاهر نگردد و البته خداوند میداند که دوستانش به تردید نمیافتند و اگر چنین میدانست که آنان به تردید دچار میشوند، حجّت خویش را یک چشم برهم زدن هم از آنان مخفی نمیکرد. [20] .
19 - از امام صادق علیه السلام است درباره فرموده خدای - عزّوجلّ -: «الم - ذلِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلمُتَّقِینَ - الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالغَیْبِ»؛ [21] الم [از رموز قرآن است] . این کتاب بدون تردید هدایتگر تقواپیشگان است، آنان که به غیب ایمان میآورند. فرمود: تقواپیشگان، شیعیان علیعلیه السلام هستند و غیب، همان حجّت غایب است و گواه بر این، فرموده خدای - عزّوجلّ - است که: «وَیَقُولُونَ لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الغَیْبُ للَّهِِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ»؛ [22] و میگویند: چرا از سوی پروردگارش آیتی بر او نیامد، پس بگو: به درستی که غیب مخصوص خدا است، شما منتظر باشید من نیز با شما منتظرانم.
20 - در اصول کافی به سند خود از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام آورده که فرمود: زیان ندیده است کسی که در حال انتظار امر ما بمیرد، آنکه در خیمه حضرت مهدیعلیه السلام با سپاهیان او نمرده است. [23] .
21 - در روایت عمّار ساباطی که ان شاء اللَّه تعالی خواهد آمد، از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: همانا به خدا سوگند! ای عمّار! کسی از شما بر این حالی که در آن هستند نمیرد، مگر آنکه نزد خداوند از بسیاری از کشته شدگان در بدر و احُد برتر باشد، پس شما را مژده باد. [24] .
22 - در همان کتاب از حضرت امام ابوجعفر باقرعلیه السلام آمده که ضمن حدیثی فرمود:
و بدانید که منتظر این امر همچون ثواب روزهدار شب زندهدار را دارد و هر کس دوران قائم ما را دریابد، پس با او خروج نماید و دشمن ما را به قتل رساند، برای او همچون پاداش بیست شهید خواهد بود و هر کس در رکاب قائم ما کشته شود، همچون پاداش بیست و پنج شهید را خواهد یافت. [25] .
23 - در «مجمع البیان» از حارث بن المغیره آمده که گفت: در محضر ابوجعفر باقرعلیه السلام بودیم، فرمود: آنکه از شما این امر را شناخته و منتظر آن باشد و خیر را در آن بداند، مانند کسی است که به خدا قسم! در رکاب قائم آل محمدعلیهم السلام با شمشیر خود جهاد کرده باشد. سپس فرمود: بلکه واللَّه! مثل کسی است که در خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله با شمشیر جهاد کرده باشد. سپس بار سوم فرمود: بلکه به خدا قسم! همچون کسی است که در خیمه رسول خدا صلی الله علیه وآله شهید شده باشد. [26] .
24 - در «تفسیر البرهان»، از حسن بن ابی حمزه، از پدرش ابوحمزه [ثمالی] است که گفت: به حضرت ابی عبد اللَّه صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! سنّم بالا رفته و استخوانم سست گشته و مرگم نزدیک شده و میترسم پیش از آنکه این امر [حکومت شما] را دریابم، مرگم فرا رسد. فرمود: ای ابوحمزه! هرکه به ما ایمان آورد و حدیث ما را تصدیق کرد و به انتظار دوران ما نشست، مانند کسی است که زیر پرچم قائم علیه السلام کشته شود، بلکه به خدا سوگند! زیر پرچم رسول خدا صلی الله علیه وآله [کشته گردد] . [27] .
25 - در کتاب «کمال الدین»، از مفضّل بن عمر آمده که گفت: شنیدم حضرت امام صادق علیه السلام میفرمود: هر کس در حالی که منتظر این امر باشد بمیرد، همچون کسی خواهد بود که از خواصّ حضرت قائمعلیه السلام بوده باشد، نه؛ بلکه مانند کسی باشد که در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله شمشیر زده است. [28] .
26 - در «تفسیر البرهان» به سند خود، از مسعدة آمده که گفت: خدمت حضرت امام صادق علیه السلام بودم که پیرمرد قد خمیدهای که بر عصایش تکیه زده بود آمد، سلام کرد و امامصادقعلیه السلام جواب سلامش را داد. پیرمرد عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله! دستت را به من بده که آن را ببوسم، پس آن حضرت دستش را پیش آورد و او دست آن جناب را بوسید و سپس گریست. حضرت صادقعلیه السلام به او فرمود: ای پیرمرد! چرا گریه میکنی؟ عرضه داشت: فدایت شوم، یابن رسول اللَّه! صد سال است که به پای قائم شما ماندهام، میگویم این ماه است، این سال است، و هماکنون سنّم بالا رفته و استخوانم سست گردیده و مرگم نزدیک شده و به آنچه که برای شما آرزو میکنم نرسیدهام، شما را میبینم کشته شده و آوارهاید و دشمنانتان را میبینم که با بالها پرواز میکنند، چگونه گریه نکنم؟!
دیدگان حضرت ابی عبد اللَّه صادقعلیه السلام در اشک نشست، آنگاه فرمود: ای پیرمرد! اگر خداوند تو را باقی گذاشت تا اینکه قائم ما را ببینی، در مرتبه اعلی خواهی بود و اگر مرگ تو فرا رسد، روز قیامت با سپرده گرانبهای محمد صلی الله علیه وآله محشور خواهی شد و ما سپرده گرانبهای او هستیم، که همانا آن حضرت فرمود: من در میان شما دو گوهر گرانبها را بر جای میگذارم، پس به آن دو، دست بیازید که هیچگاه گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت و خاندانم را. پیرمرد گفت: پس از اینکه این خبر را شنیدم، دیگر آسودهخاطر شدم. سپس امام صادقعلیه السلام فرمود: ای پیرمرد! بدان که قائم ماعلیه السلام از صُلبِ حسن عسکری بیرون میآید و حسن از علی متولد میشود و علی از محمد و محمد از علی و علی از موسی پسرم و این پسرم از من متولد گردیده، ما دوازده تن هستیم، همگیمان معصوم و پاکیزه میباشیم.... [29] .
27 - در «روضه کافی» به سند خود، از اسحاق بن عمّار آورده که گفت: حدیث آورد مرا مردی از اصحابمان، از حکیم بن عتیبه که گفت: هنگامی که در محضر امام ابوجعفر باقرعلیه السلام بودم، خانه پر از جمعیت بود، پیرمردی آمد که بر چوبدستی خود تکیه میزد، تا اینکه بر درب اتاق ایستاد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا! و رحمت و برکات خداوند بر تو باد! آنگاه ساکت شد.
حضرت ابوجعفر امام باقرعلیه السلام فرمود: و بر تو باد سلام و رحمت و برکات خداوند! سپس پیرمرد رو به سوی اهل مجلس کرد و گفت: السلام علیکم! که همه حاضرین او را جواب دادند و سلامش را پاسخ گفتند. آنگاه رو به سوی حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام کرد و گفت: ای فرزند رسول خدا! فدایت گردم! مرا نزدیک خود جای ده که به خدا سوگند! من شما را دوست میدارم و دوستداران شما را دوست میدارم. به خدا سوگند! دوستی شما و هوادارانتان به خاطر طمع دنیوی نیست و من با دشمن شما دشمنم و از او بیزارم. و به خدا سوگند! که دشمنیام با او و بیزاریام از او، به خاطر کینهای میان من و او نمیباشد. به خدا! من حلال شما را حلال و حرامتان را حرام میدارم و منتظر امر شمایم، پس ای که خداوند مرا فدایت گرداند! عاقبت مرا چگونه میبینی؟
حضرت امام باقرعلیه السلام فرمود: به سوی من، به سوی من آی! تا اینکه او را کنار خود نشانید. سپس فرمود: ای پیرمرد! بر پدرم علی بن الحسین علیه السلام نیز مردی وارد شد و مانند سؤال تو را عرضه داشت. پدرم به او فرمود: اگر بمیری بر رسول خدا و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین وارد میشوی و قلبت سرد و دلت خنک و خرّم و دیدهات روشن میگردد و راحتی و ریحان با فرشتگان کرام کاتبین را پیش روی خود خواهی دید، همین که جانت به اینجا برسد - و به حلقش اشاره کرد - و اگر زنده بمانی خواهی دید، آنچه را که دیدهات به آن روشن شود و همراه ما در رکن اعلی خواهی بود. پیرمرد عرضه داشت: چگونه فرمودی، ای ابوجعفر! حضرت باقرعلیه السلام دوباره سخنش را تکرار کرد، پیرمرد گفت: اللَّه اکبر، ای ابوجعفر! اگر من بمیرم بر رسول خدا و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین وارد میشوم و چشمم روشن و قلبم سرد و دلم خنک و خرّم میگردد و توسط راحتی و ریحان و فرشتگان کرام کاتبین مورد استقبال قرار میگیرم، همین که جانم به اینجا رسید و اگر زنده بمانم، آنچه را که چشمم به آن روشن شود خواهم دید و با شما در رکن اعلی خواهم بود! سپس پیرمرد به شدّت گریست،هایهای های، تا اینکه صورتش به زمین چسبید و اهل خانه چون حال پیرمرد را دیدند به گریه و ناله پرداختند. و حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام اشکها را از اطراف دیدگانش با انگشت پاک میکرد. آنگاه پیرمرد سر برداشت و به امام باقرعلیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! دستت را به من بده، خداوند مرا قربان تو سازد! آن حضرتعلیه السلام دست خود را به او داد، پس دست حضرت را بوسید و بر دیدگان خود نهاد و بر صورتش کشید، سپس جامه از شکم و سینهاش برگرفت و دست آن حضرت را بر شکم و سینه خود قرار داد. پس از آن برخاست و گفت: السلام علیکم! حضرت امام باقرعلیه السلام در پی او مینگریست و پیرمرد میرفت، آنگاه روی به جانب حاضرین کرد و فرمود: هر کس دوست میدارد مردی از اهل بهشت را ببیند، به این شخص نظر کند. حکم بن عتیبه گوید: هیچ مجلس گریه و ماتمی شبیه آن مجلس ندیدم30.
(1)کمال الدین 644:2 باب55 ح1
(2)سوره هود،آیه 93
(3)سوره انعام ،آیه 71
(4) کمال الدین 645:2 باب55 ح5
(5)بصائرالدرجات280 ح16
(6) کمال الدین 645:2 باب55 ح6
(7) کمال الدین 357:2 باب33 ح54
(8) کمال الدین 320:1 باب31 ذیل ح2
(9)کمال الدین 319:1
(10)الغیبة،276
(11) کمال الدین 378:2 باب36 ح3
(12)اصول کافی 371:1 باب انه من عرف امامه ح3
(13)بحارالانوار 123:52 باب22 ح7
(14) بحارالانوار 123:52 ح7
(15) بحارالانوار 126:52 ح18
(16)رباط و مرابطه به معنی مرزبانی و آمادگی دفاع از حدود و مرز های اسلامی است(مترجم)
(17)فروع کافی 22:5 ح 2
(18)و احتمال دارد که منظور حضرت آن باشد که جهاد جز به اجازه امام علیه السلام جایز نیست و این متوقف بر خروج حضرت است(مولف)
(19)کمال الدین 339:2 باب33 ح17
(20) کمال الدین 340:2 باب33 ح20
(21)سوره بقره ،آیه 1 و 2
(22)سوره یونس ،آیه 20
(23)اصول کافی 372:1 ح6
(24) اصول کافی 334:1 ح2
(25) اصول کافی 222:1 ح4
(26)مجمع البیان 238:9
(27)البرهان 293:4
(28)کمال الدین 338:2 ح 11
(29)بحارالانوار408:36 ح17 ، از کفایةالاثر :35
(30)روضةالکافی 76 ح 30
در بیان حکم ضد انتظار یعنی ناامیدی
در این باره میگویم که ناامیدی بر چند گونه تصور میشود؛
گونه اوّل: یأس و ناامیدی از اصل ظهور حضرت قائمعلیه السلام به طور کلّی، و بدون شبهه همگی در حرام بودن آن اتّفاق نظر دارند، زیرا که ظهور و قیام حضرت قائم علیه السلام از ضروریات مذهب امامیه است، بلکه احتمال میرود که از ضروریات دین اسلام باشد، چون که احادیث در این باره از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله در حدّ تواتر، از طرق خاصّه و عامّه رسیده، بلکه
علمای عامّه نیز به این امر اعتراف دارند و اختلاف در تعیین شخص او است و اینکه حالا وجود دارد یا نه، در مقابل آنهایی که قایل هستند که آن حضرت وجود خواهد یافت و متولّد خواهد شد. بنابراین انکار آن به طور کلّی تکذیب پیغمبر صلی الله علیه وآله میباشد. و شاهد بر آنچه یادآور شدیم اینکه مجلسیرحمه الله [1] از ابن ابی الحدید - که از بزرگان علمای عامّه است - حکایت کرده که گفته: البته که فرقههای مسلمانان اتّفاق دارند که دنیا و تکلیف پایان نخواهد یافت، مگر پس از [آمدن] مهدیعلیه السلام.
گونه دوم: ناامیدی از ظهور حضرت قائم علیه السلام در مدّت معیّنی، برحسب پندارها و حدسها، به اینکه مثلاً گفته شود: حضرت قائم - صلوات اللَّه علیه - تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهد کرد و لازمه این پندار آن است که در آن مدّت منتظر نباشد، و حال آنکه از بررسی احادیثی که امر میکند در هر صبح و شام منتظر باشیم، ظاهر میشود که اینگونه ناامیدی هم حرام باشد، زیرا که ظاهر امر وجوب است و ترک واجب قطعاً حرام است.
و امّا احادیثی که بر این مطلب دلالت دارد، قسمتی از آنها گذشت و از آن جمله است: روایت حمّاد بن عثمان که در «اقبال» [2] از امام صادقعلیه السلام آمده که فرمود: و امر صاحب خود را شب و روز انتظار داشته باش، که خداوند هر روز در کاری است، هیچ کاری از کار دیگر او را مشغول نخواهد داشت، که در بخش ششم همین کتاب گذشت.
و نیز در بحار در حدیثی از مفضل بن عمر، از امام صادقعلیه السلام آمده که فرمود: نزدیکترین حالت بندگان نسبت به خدای - عزّوجلّ - و رضایتمندترین هنگام از آنها زمانی است که حجّت الهی را نیابند و برای آنها آشکار نشود و جایگاهش را ندانند، در حالی که در آن وضع میدانند که حجّت خداوند باطل نگشته است، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر فرج باشید.... [3] .
و از جمله: همچنین در بحار از قمی، ضمن حدیثی از پدرش، از محمد بن الفضیل، از پدرش، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت کرده، تا آنجا که گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: فدایت گردم! پس کی این کار میشود؟ فرمود: البته برای ما وقتی نسبت به آن تعیین نشده، ولی هرگاه چیزی را برایتان گفتیم، پس همچنان که گفتیم شد، بگویید: خدا و رسول او راست گفتهاند. و هرگاه برخلاف آن واقع شد [نیز] بگویید: خدا و رسولش راست گفتند، دو برابر پاداش خواهید یافت، ولی هرگاه احتیاج و فقر شدید شد و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن هنگام هر صبح و شام در انتظار این امر باشید. عرض کردم: فدایت گردم!
احتیاج و فقر را دانستیم، امّا انکار مردم یکدیگر را چیست؟ فرمود: اینکه کسی به خاطر حاجتی نزد برادرش میآید، پس به غیر از آنچه پیشتر با او برخورد میکرد، با او دیدار مینماید و سخن دیگری جز آنچه قبلاً با او میگفت از وی میشود. [4] .
میگویم: مقصود از انتظار فرج در هر صبح و شام، آن است که هر وقتی که ممکن است آن فرج موعود در آن واقع شود، میبایست انتظارش را کشید و بدون تردید وقوع این امر در تمام ماهها و سالها امکان دارد، به مقتضای امر خداوندِ تدبیر کننده دانا، پس بر همه افراد خاص و عام واجب است منتظر آن باشند.
و از جمله: احادیث مستفیضی است که از تعیین کردن وقت ظهور نهی میکند، که در همان عنوان، آنها را خواهیم آورد، زیرا که مقتضای نفی کردن ظهور در مدت معیّنی از سالها و ماه ها خود وقت گذاری، به گذشت همان مقدار از زمان است و این به نصّ اخبار رسیده از امامانعلیهم السلام حرام میباشد و شاهد و مؤیّد این مطلب است گونه هایی از اخبار که از امامانِ معصوم علیهم السلام روایت گردیده است.
از جمله: روایاتی است که دلالت میکند بر اینکه وقت ظهور آن حضرت علیه السلام از امور بدائیه است که ممکن است زودتر شود یا به تأخیر افتد، به مقتضای حکمت خداوند دانا، چنانکه مولایمان حضرت صادق علیه السلام در روایت حمّاد بن عثمان - که پیشتر گذشت - به این معنی اشاره فرموده و نیز احادیثی که بر آن دلالت داشت، پیش از این گذشت.
و از جمله: احادیثی است که در آنها، مهیّا کردن اسلحه و مرابطه رائم امر گردیده، چون امر کردن به این دو کار با وجود ناامیدی از ظهور در مدّت معیّن بیهوده است و مانند اینها است آنچه از آثار انتظار در اخبار امر گردیده است.
و از جمله: آنچه در «اصول کافی» به سند خود، ضمن حدیثی آورده که: یقطین به پسرش علی بن یقطین گفت: چگونه است که آنچه درباره ما [حکومت بنی العباس] گفته شده بود واقع گردید و آنچه درباره [حکومت حق] شما گفته شده انجام نگرفت؟ علی گفت: البته آنچه درباره ما و شما گفته شده، هر دو از یک منبع به شما گفته شد و همانطور هم که گفته بودند انجام یافت، ولی امر ما هنگامش نرسیده، پس با امیدها دلگرم شدیم. و اگر به ما میگفتند:
این امر تا دویست تا سیصد سال دیگر تحقّق نخواهد یافت، البته دلها قساوت میگرفت و عموم مردم از اسلام بر میگشتند، ولی میگفتند: به زودی این امر واقع میگردد و خیلی نزدیک است، تا دلها با هم اُلفت گیرد و گشایش نزدیک گردد. [5] .
و در بحار [6] به نقل از دو کتاب «غیبت نعمانی» و «غیبت طوسی» مثل این حدیث را روایت آورده است. و در کتاب «علل الشرایع» به سند خود، به طور مرفوع از علی بن یقطین روایت کرده که گفت: به حضرت ابوالحسن موسی بن جعفرعلیهما السلام عرض کردم: چرا آنچه از ملاحم (پیشگوییها) درباره شما روایت شده، آن طور که روایت آمده واقع نمیگردد و آنچه در مورد دشمنانتان روایت گردیده، درست میآید؟ فرمود: آنچه درباره دشمنانمان صادر گشت از حقّ بود، پس همانطور که گفته شده بود، پیش آمد، ولی شما با آرزوها دلگرم شدید و تعلُّل کردید، پس برای شما این چنین بیان شد.
و از جمله: در «غیبت نعمانی» روایت مسندی از ابوالمرهف آمده که امام صادق علیه السلام فرمود: محاضیر هلاک شدند. راوی گوید: عرضه داشتم: محاضیر چیست؟ فرمود: عجله کنندگان و نزدیک شمارندگان نجات یافتند.... [7] .
و نیز در همان کتاب به طور مسند، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت آمده که فرمود: «هَلَکَ أَصْحابُ الَمحاضِیرِ وَنَجَی المُقَرَّبُونَ»؛ شتابزدگان هلاک شدند و نزدیک شمارندگان نجات یافتند.... [8] چون ظاهر آن است که مقرِّبون به کسر راء باشد، یعنی مؤمنانی که منتظرند و ظهور آن حضرت علیه السلام را نزدیک میدانند و همواره انتظارش را میکشند. و مؤیّد این مطلب است آنچه در دعای عهد آمده، که از امام صادقعلیه السلام روایت شده: آنان [مخالفان] آن را بعید میپندارند و ما فرج و ظهور را نزدیک میدانیم.... [9] .
و از جمله اینکه: یکی از حکمتهای مخفی داشتن وقت ظهور آن حضرت، این است که مؤمنین در تمامی اوقات و همه سالها در انتظار آن به سر برند، چنانکه در حدیث ابن یقطین به این معنی اشاره شده است، در آن دقّت کن.
و از جمله: روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه علیه - همان ساعت است که دانستن وقت آن به خداوند - جلّ جلاله - اختصاص دارد، چنانکه گذشت.
و از جمله: روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه ظهور آن حضرتعلیه السلام به طور ناگهانی انجام میشود، مانند فرموده آن حضرت در توقیعی که در احتجاج روایت آمده است: به درستی که امر ما ناگهانی پیش میآید، هنگامی که توبه، کسی را سود ندهد.... [10] و روایتی که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده که فرمود: مهدی از ما است خداوند امرش را یک شبه اصلاح خواهد فرمود. و روایت دیگری که از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده که فرمود: او همچون شهاب فروزانی خواهد آمد. و روایت نبوی دیگر که در حدیثی از حضرت امام رضاعلیه السلام در کتاب «کمال الدین» آمده که به پیغمبر صلی الله علیه وآله عرض شد: یا رسول اللَّه! قائم از فرزندان شما کی خروج خواهد کرد؟ فرمود: مَثَلِ او همچون ساعت [قیامت] است که آن را در وقت خود کسی جز او [خدای - عزّوجلّ -] ظاهر و روشن نکند، [شأن آن] در آسمانها و زمین سنگین است، شما را نیاید جز ناگهانی. [11] .
و در اصول کافی از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت شده که فرمود: هرگاه پیشوای شما [دانش شما] از شما برداشته شد، پس از زیر پای خود منتظر فرج باشید. [12] .
میگویم: ظاهراً فرموده آن حضرت علیه السلام: از زیر پای خود منتظر فرج باشید. کنایه از ظهور امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - به طور ناگهانی است، بنابراین واجب است در زمان غیبتش در هر حالی که احتمال میرود با پیروزی ظهور کند، انتظارش را کشید.
اگر بگویید: اینکه ظهور آن حضرت علیه السلام ناگهانی باشد، با آنچه در احادیث مستفیض بلکه متواتر معنوی آمده مبنی بر اینکه: علامتهای حتمی خواهد داشت که برای همه مردم معلوم خواهد شد - مانند سفیانی و صیحه آسمانی و کشته شدن نفس زکیّه - منافات دارد؟
میگویم: اوّلاً؛ انتظار لوازم ظهور در حقیقت انتظار خود آن است، پس چون به راستی دانستی که ظهور آن حضرت بعد از آشکار شدن نشانه هایش خواهد بود، جز این نیست که منتظر پدیدار شدن آن نشانهها خواهی بود، چون آن علامتها نشانه ظهور حضرت قائم علیه السلام میباشند. خلاصه اینکه انتظاری که در اخبار به آن امر گردیده؛ انتظار ظهور مولایمان است با هر چه از علامتها و آثار دارد و این بر اهل بصیرت روشن است و برای توضیح بیشتر مثالی میآوریم: اگر زمامدار قدرتمندی به تو وعده بدهد که در یکی از روزهای هفته به منزلت خواهد آمد، آیا از همان آغاز هفته با فراهم کردن وسایل پذیرایی و زینت منزل و فرش و اثاثیه مناسب، منتظر آمدنش نخواهی بود؟! به طوری که هرگاه در یکی از آن روزها بر منزل تو وارد گشت، موجبات احترام را فراهم آورده باشی و در شمار خطاکاران قرار نگیری؟! با اینکه قطعاً میدانی که آمدن او نشانههای خبر دهنده و علامتهای آشکار کنندهای دارد، ولی چون آشکار شدن آن نشانه، از آمدنش جدا نیست، منتظر او خواهی شد با همه لوازمی که پیش از آن حاصل خواهد گشت.
ثانیاً؛ ظاهر اخبار متعددی که از امامان علیهم السلام روایت آمده آن است که: تمام آن آثار در یک سال واقع میشوند، پس واجب است مؤمنِ منتظِر در طول سال آماده ظهور مولایش باشد، چون احتمال دارد این امر در آن سال وقوع یابد، بلکه از چند روایت ظاهر میشود که آن علامتها نزدیک به هم واقع میشوند.
در مورد سفیانی؛ در بحار از حضرت سید العابدین علی بن الحسین علیهما السلام آمده که در بیان علائم ظهور حضرت قائم علیه السلام فرمود: پیش از خروج اوعلیه السلام، خروج مردی به نام عوف سلمی در سرزمین جزیره خواهد بود، که پناهگاهش تکریت و کشته شدنش در مسجد دمشق واقع میگردد، سپس خروج شعیب بن صالح از سمرقند پیش میآید، آنگاه سفیانی ملعون از وادی یابس خروج میکند و او از فرزندان عتبة بن ابی سفیان است و چون سفیانی آشکار شود، مهدیعلیه السلام مخفی میگردد، سپس بعد از آن خروج خواهد فرمود. [13] .
میگویم: از این حدیث استفاده میشود که ظهور حضرت قائم علیه السلام مقارن خروج سفیانی، یا نزدیک به آن خواهد شد و این منافات ندارد با آنچه در روایات متعددی وارد شده، که مدّت حکومت سفیانی هشت ماه خواهد بود و آنچه وارد شده که خروج سفیانی پیش از قیام قائم علیه السلام خواهد بود، زیرا که منظور از قیام قائم علیه السلام در این روایت، خروج آن حضرت به طور علنی و آشکارا در بیت اللَّه الحرام و ظهور شریفش برای خاصّ و عامّ میباشد، که روایاتی دلالت دارد بر اینکه آن حضرت علیه السلام ظهورهای متعددی پیش از این ظهور تامّ خواهد داشت که تاریکی غیبت برطرف خواهد گشت و برای عموم مردم آشکار خواهد شد، چنانکه پیشتر نیز به این مطلب اشارت رفت.
و امّا در مورد کشته شدن نفس زکیّه؛ در کتاب «کمال الدین» از امام صادقعلیه السلام روایت آمده که فرمود: بین [خروج] قائم آل محمدعلیهم السلام و کشته شدن نفس زکیّه، جز پانزده شب نخواهد بود. [14] .
گونه سوم: ناامید بودن از نزدیکی زمان فرج و ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه وسلامه علیه - میباشد، یعنی اینکه احتمال نزدیک بودن آن را نفی نماید، چنانکه حال بعضی از اهل زمان ما است، آنان که عقاید و باورهای خود را بر حدس و گمان و تخمین بنا میکنند و ظاهر از دلایل، حرام بودن اینگونه ناامیدی نیز میباشد، به همان دلیلهایی که در گونه دوم آوردیم، زیرا که از اخبار روایت شده از امامانعلیهم السلام چنین استفاده میشود که بدین جهت وقت ظهور بر مؤمنین مخفی مانده، تا در تمامی زمانها و سالها منتظرش باشند، هرچند که حکمتهای دیگری نیز برای آن هست و خداوند حقایق امور را میداند
معنی انتظاری که در این اخبار به آن امر گردیده است
انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضدّ آن یأس و ناامیدی است، پس هر قدر که انتظار شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در انتظار مقدمش به سر میبری، هرچه هنگام آمدنش نزدیکتر شود، مهیّا شدنت فزونی مییابد، بلکه احیاناً خوابت به بیداری مبدّل میگردد، چون انتظارت شدید است. و همانطور که مراتب انتظار از این جهت متفاوت است از جهت محبّت نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه محبّت شدیدتر و دوستی بیشتر باشد، مهیّا شدن برای محبوب زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به گونهای که منتظِر، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل میماند و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمیکند.
بنابراین مؤمنی که منتظر آمدن مولایش میباشد، هر قدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در آمادگی برای آن به وسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خویهای پسندیده بیشتر میگردد، تا به فیض دیدار مولای خویش و مشاهده جمال انورش در زمان غیبتش رستگار شود، همچنانکه برای عده بسیاری از نیکان اتفاق افتاده است. و لذا امامان معصومعلیهم السلام - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و مقیّد بودن به انجام طاعات امر فرمودهاند. بلکه روایت پیشین ابوبصیر اشارت یا دلالت دارد بر اینکه رستگاری به مقام انتظار و نایل شدن به پاداش منتظران، به پرهیز و پروا از گناه و آراستگی به خویهای پسندیده بستگی دارد، چنانکه حضرت صادقعلیه السلام فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از یاران قائم علیه السلام شود، باید که منتظر باشد و باید در حال انتظار به پرهیزکاری و خویهای پسندیده عمل نماید، که هرگاه بمیرد و قائم به پس از مردنش بپاخیزد، پاداش او همچون کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد.... و بیتردید هر قدر که انتظار شدیدتر باشد، صاحب آن، مقام و ثواب بیشتری نزد خدای - عزّوجلّ - خواهد داشت. خدای تعالی ما را از مخلصان منتظرین مولایمان صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشریف - قرار دهد.
(1)بحارالانوار114:51ح10
(2)اقبال،201
(3)بحارالانوار 145:52 ح67
(4)بحارالانوار185:52 باب علامات الظهور ذیل 9
(5)اصول کافی 369:1ذیل ح6
(6)بحارالانوار111:52 باب21 ذیل ح18
(7)غیبت نعمانی ،103
(8)غیبت نعمانی ،104
(9)بحارالانوار112:102
(10)احتجاج،طبرسی324:2
(11)کمال الدین373:2
(12)اصول کافی 341:1 در باب غیبت ح24
(13)بحارالانوار 213:52
(14)کمال الدین 649:2