شرح ششمین وظیفه از وظایف منتظران: اظهار اشتیاق به دیدار آن بزرگوار
به نام خدا
و این از نشانه های دوستان و موالیان آن جناب است و در خوبی و استحباب آن هیچ تردیدی نیست، چون در دعاهای روایت شده برای آن حضرت، این معنی آمده است و چه خوب سروده اند:
قَلْبِی إِلَیْکَ مِنَ الأَشْواقِ مُحْتَرَقُ
وَدَمْعُ عَیْنِی مِنَ الآماقِ مُنْذَفِقُ
الشَّوْقُ یُحْرِقُنِی وَالدَّمْعُ یُغْرِقُنِی
فَهَلْ رَأَیْتَ غَرِیقاً وَهْوَ مُحْتَرِقُ
ز آتش دل سوزم و در سیل اشکم غوطه ور
کسغریقی همچومن دیده درآتش شعله ور؟
شوق روی انورت آرد شگفتیها به بار
از ظهور طلعتت گردد زمستانها بهار
و بر این مطلب دلالت دارد آن که مولایمان امیر المؤمنین علیه السلام اظهار اشتیاق به دیدارش را داشت، چنانکه در حدیث روایت شده از آن حضرت علیه السلام در وصف حضرت مهدی - عجّل اللَّه فرجه الشریف - در حرف «ع» گذشت که پس از آنکه قسمتی از صفات و نشانه های او را بیان فرمود و به بیعت کردن با او و اجابت نمودن دعوتش امر کرد، فرمود: «هاه» و به سینه اش اشاره نمود و شوق به دیدارش را اظهار داشت. تمام این خبر در بحث علم آن حضرت علیه السلام [جلد اول کتاب] گذشت. و نیز بر این معنی دلالت دارد آنچه در بحار به نقل از کتاب «مزار کبیر»، به سند خود از احمد بن ابراهیم روایت آورده که گفت: به جناب ابوجعفر محمد بن عثمان اشتیاقم را به دیدار مولایمان بیان کردم، به من فرمود: با وجود اشتیاق، مایل هستی او را ببینی؟ گفتم: آری. فرمود: خداوند پاداش شوق تو را عنایت فرماید و دیدن رویش را به آسانی و عافیت به تو روزی کند، ای ابوعبد اللَّه! التماس مکن که او را ببینی، زیرا که در ایام غیبت به او اشتیاق داری و درخواست مکن که با او همنشین گردی، که این از عزائم الهی است و تسلیم بودن به آن بهتر است، ولی با زیارت به سوی او توجّه کن.... [1] .
میگویم: نیک بودن اشتیاق به آن حضرت علیه السلام امر واضح و روشنی است، که خیچ پوشیدگی در آن نیست، زیرا که این از لوازم محبّت است که از دوستان جدا نمیگردد و عبارت: خداوند پاداش شوق تو را عنایت فرماید. اشاره به ثواب ارزندهای است که بر آن مترتّب میشود، چنانکه فرمایش امام صادق علیه السلام در حدیث آینده بر آن دلالت دارد با احترام و تجلیلی که در آن هست. و اینکه فرمود: ای ابوعبد اللَّه! التماس مکن که او را ببینی. منظور دیدن آن حضرت به گونه امامان گذشته علیهم السلام است، یعنی هر وقت که خواسته باشی این امر برایت فراهم باشد. و امّا اینکه درخواست دیدن آن حضرت به طور مطلق چیزی نیست که منع شده باشد، بلکه از وظایف متدیّنین است و رسیدنشان به این سعادت بسیار اتفاق افتاده است. و شاهد بر آنچه گفتیم اینکه گفته: زیرا که در ایام غیبت به او اشتیاق داری و درخواست مکن که با او همنشین گردی که این از عزائم الهی است.... چون اگر دیدن آن جناب و همنشین شدن با حضرتش هرچند در بعضی از اوقات، از عزائم الهی و خواسته حتمی خداوند در مورد صاحب الزمان علیه السلام بود، برای هیچ کس از مؤمنین این امر اتفاق نمیافتاد و این برخلاف چیزی است که مشاهده میشود، زیرا که روایات و حکایات در مورد مؤمنان رستگار به دیدار آن بزرگوارعلیه السلام، سبب باور اهل یقین میباشد. و بالاخره پوشیده نماند که جمله «به او اشتیاق داری...» جمله خبریه است که در مقام انشاء واقع شده، که در حقیقت این امر به شوق دیدار آن حضرت - صلوات اللَّه وسلامه علیه - میباشد و بر فضیلت اشتیاق اهل اخلال به آن حضرت دلالت میکند، آنچه در بحار از «اختصاص» به سند خود، از محمد بن مسلم روایت آمده که گفت: به سوی مدینه رهسپار شدم در حالی که دردمند و بیمار بودم، به امام باقرعلیه السلام عرض شد که محمد بن مسلم بیمار است، پس آن حضرت توسط غلامی، نوشیدنی ای که با دستمالی پوشانیده شده بود، برایم فرستاد، غلام ظرف نوشیدنی را به دستم داد و به من گفت: آن را بیاشام که آن حضرت علیه السلام به من امر فرمود که بر جای بمانم تا آن را بنوشی. پس آن را گرفتم، ناگاه بوی مشک از آن برخاست، نوشابهای خوش طعم و سرد بود و چون آن را آشامیدم، غلام به من گفت: مولایم به تو میفرماید: هرگاه آشامیدی نزد من بیا. در اندیشه شدم که به من چه گفت و حال آنکه پیش از آن نمیتوانستم برپای بایستم، که وقتی نوشیدنی در درونم جای گرفت، گویی که از بند رهایی یافته باشم، نشاط گرفتم. پس به درب منزل آن جناب رفتم و اجازه ورود خواستم، بر من بانگ زد که: بدنت سالم گشت، داخل شو. آنگاه در حالی که گریه میکردم، داخل شدم و بر آن حضرت سلام کردم و بر دست و سرش بوسه زدم، آن حضرت علیه السلام به من فرمود: ای محمد! چرا گریه میکنی؟ عرض کردم: فدایت شوم! بر غربتم و دوری راه و کمی توان بر ماندن نزد شما و دیدن رویتان. فرمود: امّا کمیِ توان که خداوند اولیای ما و دوستانمان را اینچنین قرار داده و بلا را بر آنان نزدیک ساخته. و امّا آنچه از غربت یادآور شدی، پس تأسّی جستهای به حضرت ابی عبد اللَّه علیه السلام که در سرزمینی دور از ما کنار نهر فرات است. و امّا دوری راه که یاد کردی، البته مؤمن در این دنیا غریب و در میان این مردم نگونسار است، تا از این خانه دنیا به رحمت خداوند بیرون رود. و امّا آنچه متذکّر شدی از دوست داشتن نزدیک بودن به ما و ملاقات با ما را و اینکه نمیتوان این کار را انجام دهی، پس خداوند میداند که در دلت چیست و پاداش تو بر او است. [2] .
میگویم: در مزار این حدیث را از «کامل الزیارة» روایت کرده با اضافاتی که مربوط به فضیلت تربت مبارک امام حسین علیه السلام است. [3] .
(1)بحارالانوار97:102 باب7
(2)بحارالانوار120:101 باب16 ح9
(3)کامل الزیارة،275