سربازان حضرت بقیه الله(عج)

اخبار - پاسخ به شبهات - کتاب - مقاله - سخنرانی - فیلم - کلیپ - مستند - نرم افزار
همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۲۰ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۲

درسی از حضرت زهراء (س)

(بسم الله الرحمن الرحیم)


سمان فارسی حکایت نماید: روزی حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها بر پدرش، رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد.

وقتی رسول خدا چشمش بر چهره فاطمه افتاد، او را گریان و غمگین دید، به همین جهت علت را جویا شد؟


حضرت زهراء سلام الله علیها در پاسخ پدر اظهار داشت: ای رسول خدا! روز گذشته بین من و همسرم، علی بن ابی طالب علیه السلام جریانی اتفاق افتاد که با یکدیگر ضمن صحبت، شوخی و مزاح می‌کردیم و من جمله ای را به عنوان شوخی به شوهرم گفتم، که موجب ناراحتی او شد.


و چون احساس کردم که همسرم ناراحت است، از سخن خویش غمگین و پشیمان گشتم و از او خواهش کردم تا از من راضی و خوشحال گردد.


و او نیز عذر مرا پذیرفت و شادمان شد و با خنده روئی با من مواجه گشت و احساس کردم که از من راضی می‌باشد؛ ولی اکنون از خدای خود وحشت دارم که مبادا از من خشمگین و ناراضی باشد.


رسول خدا صلی الله علیه و آله با شنیدن چنین مطالبی اظهار نمود: ای دخترم! همانا رضایت و خوشنودی شوهر همانند رضایت و خوشنودی خداوند متعال خواهد بود و غضب و ناراحتی شوهر سبب نارضایتی و ناراحتی خدا می‌گردد.


و سپس افزود: هر زنی که خداوند را همچون حضرت مریم عبادت و ستایش کند؛ ولیکن شوهرش از او ناراضی باشد، عبادات و اعمال او مقبول درگاه خدا قرار نمی‌گیرد.


ای دخترم! بدان که بهترین اعمال، فرمان برداری و تبعیت از شوهر است، البته در مواردی که خلاف اسلام و قرآن نباشد بعد از آن، بهترین کارها برای زن ریسندگی است، یعنی کارهای سبک و فردی، به دور از نامحرمان را انجام دهد.


ای دخترم! هر زنی که زحمات و مشقات خانه داری را تحمل کند و خانه داری نماید و برای رفاه و آسایش اعضاء خانواده اش تلاش نماید، همانا او اهل بهشت خواهد بود.

حقاق الحق: ج 19، ص 112 و 113،

جام

۹۲/۱۲/۲۰

نظرات  (۱)

ضربان قلب مجنون اسم لیلی رو میاره

روز عاشورا تو قبرم میمیرم برات دوباره

دستای گدایی من رو به کربلا درازه

عاشق اونه که برا تو همه هستیشو ببازه

کشته ی کرب و بلاتم زندگی بی تو حرومه

یا حسین و یا ابالفضل حرف عاشق یه کلومه

پیچ و تاب گیسوی تو زنجیر دل دیوونست

توی دلبرای عالم اربابم فقط یدونست

کربلا حرم حرم کربلا قدم قدم کربلا من اومدم نکن ردم…

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

فاطمه دلبرمی سایه ی رو سرمی گرچه تو بی حرمی مادرمی

وقتی که حرف تو میشه خیلی ساده دل میبازیم

با ظهور مهدی تو یه حرم برات مسیازیم

هر کسی که با حسینه به خدا عزیز زهراست

پدرم غلام حیدر مادرم کنیز زهراست

هر جا روضه ی تو باشه به خدا میدنه ی ماست

کی میگه حر نداری؟ حرمت تو سینه ی ماست

فاطمه دلبرمی سایه ی رو سرمی گرچه تو بی حرمی مادرمی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">