سربازان حضرت بقیه الله(عج)

اخبار - پاسخ به شبهات - کتاب - مقاله - سخنرانی - فیلم - کلیپ - مستند - نرم افزار
همسنگران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۰

مصائب غصب فدک (بخش اول)

(بسم الله الرحمن الرحیم)


در این نوشتار به مراحل بخشیدن فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها، شهادت ام ایمن به نفع ایشان، ماجرای غم انگیز کوچه، نقش برخی صحابه در این جریان و... اشاره شده است.

فدک باغستانی است که تمام و کمال به دستور خداوند متعال توسط پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به پاره تن آن حضرت اعطا شد؛ واقعیتی که برخی از صدر اسلام تا کنون منکر آن شده اند.

 

البته منکرین بخشش فدک، فقط به انکار بسنده نکرده و به غصب آن هم روی آورده و مصائبی را به ام ابیها سلام الله علیها وارد ساخته و راه خلاف قرآن و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قبال اهل بیت و خصوص حضرت خیرالنساء سلام الله علیها در پیش گرفتند.

 

در این نوشتار به مراحل بخشیدن فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها، شهادت ام ایمن به نفع ایشان، ماجرای غم انگیز کوچه، نقش برخی صحابه در این جریان و... اشاره شده است.

 

 

بخشیدن فدک به فاطمه زهراء سلام الله علیها (1)

 

امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) و مسلمان از جنگى برمى گشتند. در منزلى فرود آمدند و غذا خوردند. جبرئیل نازل شد و گفت: اى محمد! برخیز و سوار شو.


حضرت سوار شد و جبرئیل با او بود تا با طى الارض به فدک رسیدند. هنگامى که اهل فدک شنیدند سوارى به طرف آن ها مى آید، خیال کردند دشمن غافلگیرشان کرده، لذا درهاى شهر را بستند و کلیدها را به پیرزنى که در بیرون شهر زندگى مى کرد سپردند و به بالاى کوه ها پناه بردند.

 

جبرئیل نزد پیرزن آمد و کلیدها را از وى گرفت و دروازه هاى شهر را باز کرد و پیامبر را در خانه هاى آن ها گردانید و گفت: یا محمد! اینجا را خداوند از آن تو قرار داده است؛ چون مسلمین جنگ نکردند و خدا آن را به تو بخشید. جبرئیل پیامبر را در خانه ها و کوچه هاى آن ها گردانید و درها را بست و کلیدها را به پیامبر سپرد.


رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نیز آن را در غلاف شمشیرش ‍ قرار داد. سپس سوار شد و باز هم زمین زیر پاى او پیچیده شد و به یارانش ملحق گردید در حالی که هنوز آن ها برنخاسته بودند. حضرت فرمود: ((به فدک رفتم و خداوند آن را به من بخشید)).


منافقین به حضرت کنایه و طعنه زدند. رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ((این هم کلیدهاى آن)).


بعد سوار شدند و به مدینه برگشتند.

 

 

فدک در حال حاضر(عکس بهمن 92)

 


پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نزد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رفت و فرمود: دخترم! خدا فدک را به پدرت بخشیده و به او اختصاص داده است و دیگران را در آن سهمى نیست. هرچه مى خواهى درباره آن انجام بده. چون من به مادرت خدیجه مهرش را مقروض بودم، فدک را عوض مهر مادرت به تو مى دهم. از آن تو و فرزندانت باشد.

 

بعد حضرت پوستى را خواست و خطاب به على (علیه السلام) فرمود: ((بنویس رسول خدا فدک را به دخترش فاطمه بخشید)).


على (علیه السلام) غلام پیامبر و ام ایمن شاهد این جریان بودند.

 

ام ایمن زنی بود که پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) در وصفش فرموده اند: ((ام ایمن اهل بهشت است )).

 

ضمنا بر پایه مستندات روایی، اهل فدک با حضرت بر بیست و چهار هزار دینار در سال، صلح کردند. (بحارالانوار، ج 17، ص 378).

 

 

شهادت ام ایمن درباره مالکیت فدک

ام ایمن مى گوید: روزى در خانه فاطمه (سلام الله علیها) در حضور رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) نشسته بودم. در این هنگام جبرئیل نازل شده، گفت: اى محمد به پا خیز! خداوند به من دستور داده تا با دو بالم حدود فدک را برایت مشخص سازم.

 

رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) به همراه جبرئیل برخاسته، بیرون رفتند، چیزى نگذشت که مراجعت فرمودند.


فاطمه (سلام الله علیها) پرسید: پدر جان! کجا تشریف بردید؟


حضرت فرمود: جبرئیل با دو بال خود حدود فدک را برایم مشخص ‍ کرد.


فاطمه (سلام الله علیها) گفت : اى پدر! من مى ترسم پس از تو دچار تنگدستى و نیازمندى گردم. آن را بر من تصدق فرما!


حضرت فرمود: بسیار خوب! آنجا براى تو صدقه و خالصه باشد.


فاطمه (سلام الله علیها) آن را قبض کرده، پذیرفت .


سپس رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) رو به من کرد و فرمود: «اى ام ایمن! بر این مطلب گواه باش و تو با على(ع) شاهد این موضوع باشید.» (فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شادمانى دل پیامبر، ص 531)

 

 

دسیسه براى غصب فدک

چند روزى بیشتر از وفات جانسوز خاتم الانبیاء محمد مصطفى (صلى الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود (چنان که مى دانید منصب خلافت رسول خدا با زور و ظلم و تعدى از امیر مومنان غصب شد و توده های ناآگاه نیز از منحرفان متابعت کردند)

 

خلیفه منتخب اهل سقیفه، تصمیم گرفت ((فدک)) را که ((هبه)) و یا ((ارث)) پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) برای فاطمه (سلام الله علیها) بود به تصرف خود درآورد و با غصب آن محل معین، اقتصاد خانه ولایت را تضعیف نماید.


وی دستور داد ضوابط (زحمتکشان) آن ملک را اخراج نمایند و اگر بیرون نرفتند آن ها را کتک بزنند. این مطلب به سمع مبارک صدیقه طاهره فاطمه زهراء (سلام الله علیها) رسید. آن بانوى مکرمه با حالت عصبانیت سراغ خلیفه اول رفتند و با حجت و دلیل با وی سخن گفته و به کارش اعتراض نمودند.

 


در اینجا مکالمات حضرت زهراء (سلام الله علیها) با خلیفه اول در آن مجلس را به نقل از کتاب "بیت الاحزان" مرحوم شیخ عباس قمى به صورت مختصر نقل مى کنیم:

 

هنگامى که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اطلاع یافتند که ضوابط ایشان را از فدک خارج کرده اند، نزد خلیفه وقت رفتند و فرمودند: چرا مرا از ارث خود که پدرم رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) برایم به جا نهاده بازمى دارى؟ و وکیل و نماینده مرا از آنجا (فدک ) خارج نموده اى با اینکه پدر بزرگوارم آن ملک را به فرمان خدا براى من قرار داد؟

 


خلیفه اول گفت: براى گفته هاى خودت شاهد بیاور که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) آنجا را ملک خاص تو قرار داده است!

 


حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رفتند و ام ایمن را به عنوان شاهد آوردند. ام ایمن رو به خلیفه کرد و گفت: اى پسر قحافه! گواهى نمى دهم، مگر اینکه در مورد اعتبار خودم از زبان رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) استدلال کنم. تو را به خدا قسم، آیا پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره من گفته است: "ان ام ایمن امراة من اهل الجنة" (هرآینه ام ایمن بانویى است از اهل بهشت)؟

 


ابوبکر گفت: آرى مى دانم که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره تو چنین گفته است.

 


ام ایمن گفت: من شهادت و گواهى مى دهم بر اینکه وقتى آیه "و آت ذاالقربى حقه" (اى پیامبر، حق نزدیکان خود را بپرداز) بر رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) نازل شد، پیامبر به امر و فرمان خدا ((فدک)) را به فاطمه (سلام الله علیها) واگذار نمود و آنجا را ملک خاص فاطمه (سلام الله علیها) کرد.

 

همچنین امیرالمؤمنین على (علیه السلام) نیز بر همین مطلب گواهى داد و براى خلیفه اول ثابت شد که فدک ملک شخصى فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است و بر همین اساس نامه اى (قباله اى) با مضمون بازگرداندن فدک به فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نوشت و به آن بانوى مکرمه و مجلله داد. (مراسم عروسى و معجزات حضرت زهرا سلام الله علیها، ص ‍ 133).

 

 

ماجراى کوچه

شافعى و ابن ابى الحدید گویند: خلیفه اول بعد از شنیدن سخنان فاطمه (سلام الله علیها) درباره فدک متأثر شد و گریست و نوشت : ((من فدک را به فاطمه رد نمودم)) اما عمر بن خطاب نامه را گرفت و پاره کرد. (مراسم عروسى و معجزات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ص ‍ 133).

 


شیخ مفید در حدیثی بلند، جریان را اینگونه نقل مى کند:

 

ابوبکر کاغذى طلبید و رد فدک را در آن نوشت و به فاطمه (سلام الله علیها) داد.


حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با گرفتن سند، از نزد ابوبکر بیرون آمد ولى در راه عمر با او ملاقات کرد و از جریان نامه پرسید.


فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: این نامه، سند رد فدک است که ابوبکر برایم نوشته است.


عمر گفت: آن را به من بده .


فاطمه (سلام الله علیها) امتناع ورزید.

 

عمر با لگد به سینه و پهلوى فاطمه زد به طورى که فرزندش محسن سقط شد و چنان سیلى به صورت آن بانو زد که گوشواره اش شکست!

 

سپس سند را گرفت و پاره کرد و همین خشونت باعث شد که فاطمه (سلام الله علیها) بسترى گردید و بعد از 75 روز بیمارى از دنیا رفت (الاختصاص، شیخ مفید، ص 185).

 

 

دفاع فاطمه از فدک

در نقل تاریخی دیگر می خوانیم:

 

امیرالمؤمنین على بن ابی طالب(علیهما السلام) فرمود: زهرا جان! تو تنها نزد ابابکر برو و طلب فدک کن، او از دیگرى (عمر) نرم تر است.


چون حضرت زهرا (سلام الله علیها) به نزدش آمد و مطالبى فرمود، او گفت: راست مى گویى.

 

کاغذى طلب کرد و سند بازگشت فدک به فاطمه (سلام الله علیها) را نوشت.


چون زهرا (سلام الله علیها) از مجلس او بیرون آمد و رقعه فدک دستش ‍ بود، عمر ایشان را دید و گفت: اى دختر محمد! این چه کاغذ و نامه اى است که همراه تو مى باشد؟


فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: نامه فدک است که ابابکر به من برگردانده.


عمر گفت: نامه را به من بده.

 

زهرا (سلام الله علیها) امتناع کرد.

 

پس او با پایش بر فاطمه (سلام الله علیها) زد در حالى که حامله به پسرى به نام محسن بود که سقط شد.

 

وی به این ظلم کفایت نکرد و به صورت زهرا (سلام الله علیها) سیلى زد.


امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «گویا مى بینم گوشواره اى که در گوش ‍ داشت، از شدت ضربت سیلى شکست و...»

 

نامه فدک را از فاطمه (سلام الله علیها) گرفت و پاره کرد.


پاره دل پیامبر در اثر آن ضربت 75 روز مریض شد و سپس رحلت کرد. ( مصیبت بزرگ خاندان نبوت، ص 44 و 45)

 

 

دفاع فاطمه از حق خود

همچنین منابع تاریخی می نویسند:

به فاطمه (سلام الله علیها) خبر رسید که زمین فدک تصرف شده است. همراه زنان بنى هاشم به راه افتاد تا به نزد خلیفه اول وارد شد و به وی گفت:
مى خواهى زمینى را که پیامبر براى من قرار داده و آن را بر من از طریقى که مسلمانان با جنگ آن را تصرف نکرده اند بخشیده، از من بگیرى؟ آیا نشنیده اى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) مى فرمود: احترام هرکس با فرزندش حفظ مى شود و تو مى دانى که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) براى فرزندانش جز این باقى نگذارده است؟

 

خلیفه اول وقتى گفتار حضرت را شنید و زنان را همراه ایشان دید، دواتى خواست تا فدک را براى حضرت بنویسد. عمر بن خطاب داخل شد و گفت: اى خلیفه پیامبر! برایش ‍ ننویس تا شاهد بر ادعایش بیاورد!


فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: باشد، شاهد مى آورم.


گفت: چه کسى؟


فاطمه (سلام الله علیها) جواب داد: على و ام ایمن.


گفت: شهادت زن عجمى که زبان فصیح ندارد مورد قبول نیست! على نیز اطراف نان خودش آتش جمع مى کند! {کنایه از آنکه شهادت او به نفع خودش مى باشد}(اسرار آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) 474 و 475)

 

 

گواهان فاطمه در مالکیت فدک

به گواهی مصادر روایی و تاریخی، خلیفه اول به دنبال شاهدان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرستاد. امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین -علیهم السلام- ام ایمن و اسماء بنت عمیس (که همسر ابوبکر بود) آمدند و به همه آنچه حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرموده بود شهادت دادند.


از جمله ام ایمن چنین گفت: از پیامبر شنیدم که مى فرمود: ((فاطمه سیده زنان اهل بهشت است)) آیا کسى که سیده زنان بهشت است، چیزى را که مالک نباشد ادعا مى کند؟ من نیز زنى از اهل بهشتم و من هم به آنچه از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) نشنیده باشم شهادت نمى دهم.


گفت: ام ایمن! این قصه ها را کنار بگذار. به چه چیزى شهادت مى دهى؟


ام ایمن گفت: شهادت نخواهم داد تا درباره آنچه پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود از تو اقرار بگیرم. تو را به خدا قسم مى دهم، آیا مى دانى که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرموده است : ((ام ایمن زنى از اهل بهشت است))؟


ابوبکر گفت: بلى.


ام ایمن گفت: اکنون شهادت مى دهم که جبرئیل نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: خداوند تعالى مى فرماید "و آت ذاالقربى حقه" (حق کسى را که با تو قرابت دارد، عطا کن ). پیامبر فرمودند: منظور از ذالقربى کیست؟ اى جبرئیل از پروردگار سؤ ال کن که اینان کیستند؟

 

فرشته مقرب الهی عرض کرد: منظور فاطمه (سلام الله علیها) است.

 

پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فدک را به امر پروردگار به فاطمه (سلام الله علیها) داد و او آن را تحویل گرفت و قبول کرد. سپس پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: اى ام ایمن و اى على شاهد باشید.

 

سپس امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیه السلام) و اسماء هم نظیر ام ایمن درباره ملکیت فدک شهادت دادند. (اسرار فدک، ص 32 و 33).

 

 

اهانت به ساحت مقدس فاطمه سلام الله علیها

بنا بر نقل تاریخی دیگر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: نزد ابوبکر برو در حالى که تنها باشد، چرا که از عمر زودتر منفعل مى شود. نزد او برو و چنین بگو: ادعاى مقام پدرم و خلافت او را کرده اى و جاى او نشسته اى؟ اگر فدک ملک تو هم بود و من از تو مى خواستم که آن را به من ببخشى، بر تو واجب بود که آن را به من بدهى.


حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزد ابوبکر رفتند و این مطلب را به او گفتند.


ابوبکر گفت: راست مى گویى. سپس ورقه اى خواست و بر آن نوشته اى مبنى بر بازگرداندن فدک مرقوم کرد.


حضرت زهرا (سلام الله علیها) نوشته را برداشتند و از نزد ابوبکر بیرون آمدند.


عمر بن خطاب به آن حضرت رسید و گفت: اى دختر محمد! این نوشته اى که همراه توست چیست؟


فرمود: نوشته اى است که ابوکر براى برگرداندن فدک برایم نوشته است.


گفت: آن را به من بده.

 

ولى حضرت ابا کرد و آن را نداد.


در اینجا براى گرفتن کاغذ جسارتى عظیم به فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نمود که قلم در اداى آن گریان و زبان از گفتن آن شرمنده است.


آن شخص به قیمت اهانت به ساحت اقدس گرامی ترین بانوى جهان، ورق را گرفت و ابتدا با آب دهان مندرجاتش را محو کرد و سپس آن را پاره نمود. (بحار الانوار، ج 29، 129).

 

 

ادامه دارد...

 

 


پی نوشت:

  • (1) این کتب از اهل سنت در شأن نزول آیه 26 سوره مبارکه اسراء به اعطا و بخشش فدک از سوی پیامبر به فاطمه زهراء سلام الله علیها تصریح می‌کنند:
  •    ـ حاکم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» (ج1، ص438 و 442)
  •    ـ کاندهلوی در کتاب «حیاه الصحابه» (ج2، ص519)
  •    ـ رازی در کتاب «الجرح و التعدیل» (ج1، ص257)
  •    ـ قندوزی در کتاب «ینابیع الموده» (ص 119 و 439)
  •    ـ خوارزمی در کتاب «مقتل الحسین» (ج1، ص70)
  •     ـ سیوطی در تفسیر خود از دو صحابی «ابو سعید خدری» و «عبدالله بن عباس» بخشش فدک را متذکر می‌شود. (ج2، ص158 و ج5، ص273_274)
  •     ـ ابن ابی حاتم در تفسیرش که «ابن تیمیه» آن را خالی از هر حدیث جعلی می‌داند. [منهاج السنة ج 7 ص 13]
  •     ـ متقی هندی در کتاب «کنز العمال» (ج2، ص158 و ج3، ص767)

جام

۹۳/۰۱/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">