آیا سلیمان (علیه السلام) پادشاه تمام عالم بود؟!
(بسم الله الرحمن الرحیم)
حضرت سلیمان یکی از انبیای بزرگ الهی است که خداوند در قرآن از او به بزرگی یاد کرده، آن حضرت در بین قوم بنیاسرائیل رسالت داشت و یکی از انبیای بنی اسرائیل محسوب میشود.
حضرت داود، پدر سلیمان، نیز یکی از انبیای بزرگ الهی است که فرزندش وارث ملک و سلطنت داودی شد.(2) که اختیارات زیادی از طرف خداوند به سلیمان داده شد.
او زبان پرندگان را میفهمید و با آنها سخن میگفت: و وَرثَ سلیمان داود و قال یا ایها الناس عُلِّمْنا منطق الطیر(3) و همچنین بسیاری از حیوانات و برخی از موجوادات مثل جن و افرادی از انسان در تسخیر و خدمت سلمیان بودند، وَ حُشِرَ لِسلیمان جنوده من الجن و الانس و الطیر(4) و باد در خدمت سلیمان بود به امر پروردگار و او را از شهری به شهری انتقال میداد.(5)حضرت سلیمان در منطقه شامات حکومت و سلطنت باشکوهی داشت که قرآن کریم به گوشههایی از عظمت آن که از طرف خداوند به عنوان ودیعهای به آن پیامبر داده بود، اشاره میکند.
ساختن بنای عظیم بیتالمقدس را حضرت داود آغاز کرد، ولی موفق به اتمام آن نشد، کار او را حضرت سلیمان ادامه داد و به پایان رسانید.
حضرت سلیمان در دعایش از خداوند چنین خواست، رب اغفرلی وهب لی ملکاً لاینبغی لاحد من بعدی(6) خدایا مرا ببخش و به من سلطنتی عطا کن که سزاوار کسی بعد از من نباشد.
اینکه «سلیمان پادشاه تمام عالم بود...» این نادرست است چون سیطرة حکومت حضرت سلیمان در شامات و بیتالمقدس بود چنانکه در قرآن کریم داستان وجود حکومتی در منطقه عربستان را که پادشاه آن، یک زن «بلقیس» بود بیان میکند: انی وجدت امرأة تملکهم و اوتیت من کل شی و لها عرش عظیم... هُدهد به سلیمان گزارش داد از کشوری عبور نمودم که پادشاه آنها زنی بود که برخوردار از هر چیزی و دارای یک تختی بزرگ...»(7)
بنابراین نمیتوان مدعی شد که سلیمان حاکم تمام عالم بود، بلکه درباره حکومت سلیمان میتوان گفت که حکومتش دارای ابزار و امکانات بینظیری بود که میتوانست به تمام عالم تسلط داشته و به وسیلة بادی که خداوند مسخرش گردانیده بود تمام جهان را سیر کند و پرندگانی که در تسخیرش بودند از هر جا خبرها را به سوی او میآوردند و مردانی بودند که علم لدنی داشتند و از هر چیزی باخبر بودند و جنها نیز در تسخیر حکومت سلیمان بودند.
بنابر دلالت روایات صحیح او بر هر زبانی مسلط بود.(8) و سرچشمههای معادن آهن و فلزات برای او ذوب میشدند.(9)
و آنچه را که در مورد رژه رفتن تمام موجوادت در مقابل سلیمان آمده است در اسناد معتبر تاریخی و حدیثی چنین چیزی وجود نداشته و بی اساس است.
در منابع معتبر آمده است که سلیمان بن داود به جن چنین دستور داد تا قبةای از شیشه برایش بسازند، و خودش بر کار جنیان از بالای قصرش نظارت میکرد که ناگاه چشمش به فردی افتاد و پرسید تو کیستی؟ گفت: من کسی هستم که رشوه قبول نمیکنم و از پادشاهی نمیهراسم من ملکالموتم، پس او را قبض روح کرد در حالی که سرپا ایستاده بود، و تکیه بر عصای خود داشت و جنها همچنان یکسال برای او کار کرده و کارش را تمام نمودند و بعد از اینکه خداوند حشره بید را مأمور نمود تا با خوردن عصای سلیمان او بر زمین افتاد و جنیان دانستند که سلیمان وفات کرده و آرزو کردند که کاش علم غیب میدانستند، تا از مرگ سلیمان آگاه شده و متحمل رنج یکساله نمیشدند،
از اینجا روشن میشود که جنّها هرگز به علم غیب و اسرار دسترسی ندارند.(10)
پس چندین سال نبوده بلکه به دلالت روایات یکسال و یا تا مدتی بوده است که کار بنای عظیم تمام شود و اخلالی در پیشرفت آن ایجاد نشود، و این امر به اذن الهی بوده است.
جسد سلیمان به مدت یکسال سرپا ایستاد و بو نگرفت و یا نیفتاد براساس نص قرآن کریم این عمل از آیات بزرگ الهی است که خداوند این چنین خواست. تا مردم با وجود همه شکوه و عظمت که برای حکومت سلیمان قائل بودند و مطیع حکومت و هیبت او بودند، با دیدن این نشانه بزرگ الهی ایمانشان به نقطهای معطوف شود که منبع تمام عظمتها و قدرتها و هیبتهاست .تا بدین وسیله به راه هدایت ارشاد شوند،
چنانکه این آیه کریمه به روشنی دلالت بر این حقیقت دارد: «فلما قضینا علیه الموت مادلهم علی موته الا دابة الارض...». و براساس روایات معتبر جسد انبیاء هرگز از بین نمیرود و نمیپوسد «... و کذلک الانبیاء لایتغیرون و لایاکلهم التراب...»(11) در این باره روایات زیادی وجود دارد که همه معتبرند.(12)
در نتیجه به نظر میرسد این بنای عظیم که جنها در حال ساختن آن بودند بنای عظیم بیتالمقدس و معابد اطراف آن بود و حضرت سلیمان ناظر بر کار بود نه اینکه در حال سان دیدن از رژه موجودات بود، مدت آن نیز یکسال و یا کمتر از آن بود. نه اینکه چندین سال باشد، که از منابع تاریخی و روائی چنین استفاده میشود وعلت بو نگرفتن جسدش نیز بنابر دلالت آیات قرآنی به امر الهی بوده و یکی از آیات الهی برای هدایت انسانها بوده است و وقوع چنین چیزی در تاریخ وجود دارد،
چنانکه قرآن کریم درباره فرعون چنین میفرماید: «... فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک آیةً...» یونس، 92. خداوند میفرماید ما جسد تو را ای فرعون نگه میداریم تا برای آیندگان نشانهای باشد و با دیدن تو درس عبرت بگیرند. چنانکه میدانید جسد فرعون مصر (رامس اول) تا امروز محفوظ است و در مورخه 20:12:82 جسد مومیایی شده او را تلویزیون نشان داد که بعد از قرنها همچنان سالم است و این وعده قرآن صادق، جریان اصحاب کهف که در سوره کهف داستان آن آمده است نیز تأییدی بر این واقعه است که جسد آنها بعد از سالها بو نگرفت و دوباره زنده شدند که آیتی از قدرت الهی بود.
جسد مؤمنین نیز از پوسیدن و بو گرفتن براساس سنت الهی و روایات معتبر از بو گرفتن و پوسیدن در امان است، چنانکه در منابع معتبر محفوظ بودن جسد آخوند قارپوز آبادی در زنجان که حدود دویست سال پیش وفات یافته محفوظ بوده و بسیاری از علمای بزرگ زنجان این حقیقت را به چشم خود دیدهاند.(13) و اکنون قبر ایشان در قبرستان بالای شهر زنجان زیارتگاه است در حالی که قبر اولش در چهار پائین بود که به خیابان افتاد. پس از سالم یافتن دوباره تشییع و در قبرستان بالا مدفون شد.
جسد شیخ صدوق نیز بعد از قرنها در عهد قاجار صحیح و سالم در محدوده حرم عبدالعظیم حسنی سالم یافته شده و بسیاری از علما این حقیقت را نقل نمودهاند که کاملاً معتبر است، نمونههای زیادی از این گونه موارد در تاریخ وجود دارد.(14)
براساس روایتی معتبر جسد برخی ،بعد از مرگ هرگز تغییرنمی پذیرد ، جهادگر، مؤذن، دانشمند، حاملان قرآن، ، بانوان متوفی در حال زایمان ، مقتول مظلوم، هر کس جمعه و شب جمعه از دنیا برود.(15)
پاورقی:
- 1. ص : 30.
- 2. نمل:16.
- 3. نمل:16.
- 4. نمل:17.
- 5. سباء:12.
- 6. ص:34.
- 7. نمل:27.
- 8. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب، چاپ سوم، 63، ج 14،ص 112.
- 9. سباء:12.
- 10. مجلسی، «پیشین»، ج14، ص 137، و طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 16،ص 576 و صدوق، علل الشرایع، قم، مؤمنین، چاپ اول، 1380، ج1، ص9-262.
- 11. صدوق، علل الشرایع، تحقیق ذهنی، قم، مؤمنین، چاپ اول، 1380، ج 1، ص 285، و محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آلالبیت، چاپ اول، 1407، ج2، ص487.
- 12. ر.ک: مهدیپور، علی اکبر، اجساد جاودان.
- 13. ابوالحسنی، علی، سلطنت علم و دولت فقر، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1374، دفتر اول، ص 55.
- 14. محدث قمی، فوائدالرضویه، ص560.
- 15. محدث نوری، «پیشین»، ج2، ص50.
جام