(بسم الله الرحمن الرحیم)
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ
الحَمدُاللهِ وَ الصَّلوةُ و السّلامُ عَلی رَسولِ اللهِ و آلهِ الطَّیِبیِنَ الطّاهِرِینَ.2

در این جا ما دو مسأله در پیش داریم:
یکی مسأله انقلاب جهانی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است که خداوند در کتاب های آسمانی پیشین و نیز در قرآن ، این انقلاب عظیم جهانی را وعده داده است: ( وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ أَنَّ الأَرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ)؛3 در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد. و این که، این انقلاب به دست یکی فرزندان رسول الله صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم رهبری و هدایت می شود. مسأله ی دوم این که مهدی موعودی که مسلمین در انتظار او هستند، فرزند بزرگوار امام عسکری ، محمّد بن الحسن العسکری علیهما السلام است که در سال 255 هجری در سامّرا خورشید وجود آن حضرت درخشید و جهان را روشن کرد. در مسأله ی اول اخلاقی نداریم. همه مسلمین در این مسأله متفقند که مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) یکی از فرزندان رسول الله صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم است. امّا مسأله ی دوم مورد اختلاف است که در این گفتار به صورتی فشرده و کوتاه، بدان خواهیم پرداخت. شیعیان اثنی عشری بر آنند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) تولد یافته، غیبت کرده و ظهور خواهد کرد. در این جا، برای پیش درآمدبحث، به چهار دسته از روایات اشاره می کنیم. این چهار دسته روایات ، فقط منطبق بر نظریه ی شیعه ی اثنا عشری می شود؛ یعنی چنان چه بر فرض ، نظریه ی شیعه ی اثنا عشری را نادیده بگیریم، این چهار دسته از روایات هیچ معنایی نخواهند داشت. یعنی اگر کسی ایمان به نظر شیعه ی اثنا عشر در مسأله ی مهدویّت نداشت برای این چهار دسته از روایات نمی تواند تفسیری بیابد. این روایات فقط منطبق بر امامان دوازده گانه ی شیعه اند و در تاریخ اسلام هیچ مورد دیگری برای انطباق ندارند که این قهراً دلیل صحت نظریه ی شیعه است.